رو

/rav/

    aspect
    complexion
    face
    lineament
    surface
    top
    go

فارسی به انگلیسی

رو امدن
surface

رو انداختن
ask, request

رو به افتاب
exposure

رو به بالا
up, upturned, retrouss
upward, superior, upbeat, supine

رو به بیرون
outward

رو به تباهی
degenerative

رو به ترقی
up-and-coming, on the rise, on the progress
upbeat, upward

رو به جلو
abreast, along, supine

رو به جلورفتن
nose

رو به خرابی بودن
disrepair

رو به دریا
seaward, seafront

رو به دوربین
full-faced

رو به رشد و توسعه سریع بودن
flourish

رو به رو شدن با
oppose, face

رو به رو قرار دادن
oppose

رو به رونق
flourishing, up-and-coming

رو به زوال
decadent, degenerative, dead duck

رو به زوال گذاشتن
decay

رو به سویی داشتن
tend

رو به کاهش نهادن
wane

مترادف ها

face (اسم)
نما، منظر، سطح، صورت، رخ، لقاء، قیافه، چهره، رو، وجه، قبال، رخسار

top (اسم)
اوج، سر، قله، بالا، نوک، تپه، راس، رویه، فرق، روپوش، فرق سر، رو، فرفره، تاپ، کروک، درجه یک فوقانی

visage (اسم)
سیما، نما، منظر، صورت، رخ، چهره، رو، رخسار

superficies (اسم)
نما، سطح، جبهه، رو، روکار

uppermost (صفت)
از اغاز، مافوق، برتر، رو، بالاترین، از بالا، از ابتدا

پیشنهاد کاربران

رست روسی و رو سانسکریت . .
رودرا همچنین نام یک خدای هندی به معنی غرشگر است
تکمیلی:
"رو به رو" و "رو در رو" از همان ریشه ی "رو" به معنی بالاتر از سطح گرفته شده و بعدا مفهوم تقابل پیدا گرده است
رو در رو یعنی روی دو نفر مقابل هم قرارگرفته شده صورت به صورت دو طرف که مجاز با علاقه محلی است و حقیقت آن تقابل است
رو یعنی بالا و در اخص کلمه بیشتر به معنی قسمت بالاتر از سطح است
روییدن یعنی بالاتر از سطح آمدن
رو در مفهوم صورت یعنی قسمتی که بالاتر از سطح بدن است "رو به رو" و " رو در رو" از همان مفهوم است
رویه یعنی قسمت رویی سطح
رویه، رویِش ، روییدن
روی بام بالای بام
روی درخت بالای درخت
روانه.
رو
رودخانه در گویش بندری خوزستانی
رو نشت به زبان ما یعنی عصر

بپرس