یعنی هدایت گر، راهنما
راهنما
راه نماکننده
راهنمایی کننده
رهنما:
دکتر کزازی در مورد واژه ی "رهنما " می نویسد : ( ( رهنما در پهلوی در ریخت راسنمای rāstnimāy بکار می رفته است. ) )
( ( یکی پاک دستور پیشش به پای
بداد و بدین ، شاه را رهنمای ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 225. )
دکتر کزازی در مورد واژه ی "رهنما " می نویسد : ( ( رهنما در پهلوی در ریخت راسنمای rāstnimāy بکار می رفته است. ) )
( ( یکی پاک دستور پیشش به پای
بداد و بدین ، شاه را رهنمای ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 225. )
راشد، راهنما، بلد