head (فعل)رهبری کردن، سرگذاشتن به، دارای سر کردن، ریاست داشتن بر، در بالا واقع شدنlead (فعل)بردن، سوق دادن، رهبری کردن، راهنمایی کردن، هدایت کردن، سرب پوش کردن، با سرب اندودن، بران داشتنadminister (فعل)انجام دادن، تصفیه کردن، اداره کردن، تقسیم کردن، تهیه کردن، اجرا کردن، توزیع کردن، نظارت کردن، وصیت کردن، اعدام کردن، کشتن، رهبری کردنadministrate (فعل)انجام دادن، تصفیه کردن، اداره کردن، تقسیم کردن، تهیه کردن، اجرا کردن، توزیع کردن، نظارت کردن، وصیت کردن، اعدام کردن، کشتن، رهبری کردن، وصیlead off (فعل)رهبری کردنconduce (فعل)رهبری کردن، راهنمایی کردنpilot (فعل)رهبری کردن، راندن، خلبانی کردنspearhead (فعل)رهبری کردن، پیشگامی کردن