abandon (فعل)
رها کردن، تسلیم شدن، ترک گفتن، واگذار کردن، تبعید کردن، دل کندن
drop (فعل)
رها کردن، چکیدن، انداختن، سقوط کردن، ژوشیدن، از قلم انداختن
unleash (فعل)
رها کردن، از بند باز کردن
release (فعل)
رها کردن، ازاد کردن، مرخص کردن، منتشر ساختن
liberate (فعل)
رها کردن، تجزیه کردن، ازاد کردن
leave (فعل)
رها کردن، ترک کردن، گذاشتن، شدن، عازم شدن، رفتن، عزیمت کردن، ول کردن، دست کشیدن از، برگ دادن، رهسپار شدن، باقی گذاردن، متارکه کردن
surrender (فعل)
رها کردن، تسلیم شدن، واگذار کردن، سپردن، تحویل دادن
dispossess (فعل)
رها کردن، دور کردن، محروم کردن، بیرون کردن، بی بهره کردن، از تصرف محروم کردن، خلع ید کردن
unfold (فعل)
رها کردن، اشکار کردن، فاش کردن، باز کردن، اشکار شدن، تاه چیزی را گشودن
let (فعل)
رها کردن، اجازه دادن، گذاشتن، درنگ کردن، ول کردن، اجاره دادن، اجاره رفتن
loose (فعل)
رها کردن، برطرف کردن، حل کردن، سبکبار کردن، درکردن، شل و سست شدن، نرم و ازاد شدن، از قید مسئولیت ازاد ساختن
forgo (فعل)
رها کردن، صرفنظر کردن از، خودداری کردن از، چشم پوشیدن از
forsake (فعل)
رها کردن، انکار کردن، ول کردن، پشت سرگذاشتن
unfix (فعل)
رها کردن، ازاد کردن، غیر ثابت کردن، باز کردن
disencumber (فعل)
رها کردن، سبکبار کردن، از قید ازاد کردن
shoot (فعل)
رها کردن، زدن، جوانه زدن، درکردن، سبز شدن، پرتاب کردن، عکسبرداری کردن، گلوله زدن، رها شدن، امپول زدن، فیلمبرداری کردن، درد کردن
disembarrass (فعل)
رها کردن، از گرفتاری خلاص کردن
disentangle (فعل)
رها کردن، باز کردن، از گیر در اوردن
extricate (فعل)
رها کردن، ازاد کردن، خلاصی بخشیدن
hang off (فعل)
رها کردن، پس زدن
trigger (فعل)
رها کردن، راه انداختن، ماشه کشیدن
unbend (فعل)
رها کردن، باز کردن، شل کردن، راست کردن
unhand (فعل)
رها کردن، ول کردن، از دست دادن، از دست باز کردن
uncouple (فعل)
رها کردن، جدا کردن، باز شدن، از قلاده باز کردن، از حالت زوجی خارج کردن
unbolt (فعل)
رها کردن، گشودن، باز کردن
uncork (فعل)
رها کردن، چوب پنبه بطری را بر داشتن
unfasten (فعل)
رها کردن، ازاد کردن، باز کردن
unhook (فعل)
رها کردن، شل کردن، از قلاب باز کردن
unloose (فعل)
رها کردن، ازاد کردن، گشودن، ضعیف کردن، ول کردن، شل کردن