زننده، ترسناک، تیره، رنگ پریده، موحش، کم رنگ و پریده، بطور ترسناک یا غم انگیز، رنگ زرد مایل به قرمز
whey-faced(صفت)
رنگ پریده
colorless(صفت)
بی رنگ، بی مزه، کم رنگ، رنگ پریده، غیر جالب
wan(صفت)
کم خون، زرد، کم رنگ، رنگ پریده
wanly(قید)
رنگ پریده
پیشنهاد کاربران
شوریده رنگ. [ دَ / دِ رَ ] ( ص مرکب ) رنگ پریده. ( ناظم الاطباء ) . رنگ بگردانیده : در این بود درویش شوریده رنگ که شیری درآمد شغالی به چنگ. سعدی. || کنایه از مردم رند و ملامتی. ( آنندراج ) : ... [مشاهده متن کامل]
بپرسیدم این کشور آسوده کی شد کسی گفت سعدی چه شوریده رنگی. سعدی. در اوباش ، پاکان شوریده رنگ همان جای تاریک و لعل است و سنگ. سعدی. یکی گفتش ای یار شوریده رنگ تو هرگز غزا کرده ای در فرنگ. سعدی.