دیکشنری
مترجم
بپرس
رنجوری
/ranjuri/
affliction
debility
infirmity
infirmness
invalidism
languor
illness
دنبال کنید
فارسی به انگلیسی
رنجوری الکلی
hangover
مترادف ها
affliction
(اسم)
درد، مشقت، رنج، مصیبت، رنجوری، شکنجه، پریشانی، سیاه بختی، غم زدگی
پیشنهاد کاربران
کَسالَت
داء
دا . .
دا ، آزردگی، بیماری، عارضه، علیلی، مرض
دا
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها