رنج دیده

/ranjdide/

    downtrodden
    martyr

فارسی به انگلیسی

رنج دیده برای مدت طولانی
long-suffering

پیشنهاد کاربران

رنج آزموده
فرهنگ فارسی عمید
( صفت ) [قدیمی] ranj[']āz[e]mude رنج دیده؛ محنت کشیده؛ سختی دیده.
متأذی. [ م ُ ت َ ءَذْ ذی ] ( ع ص ) ایذا یابنده و آزرده شونده. ( آنندراج ) . ایذا یابنده و آزرده شونده. ( غیاث ) . رنج کشیده و آزرده کرده. اذیت کشیده و رنج کشیده و جفا دیده و آزرده شده و رنجیده. آزرده کرده. ( ناظم الاطباء ) . و رجوع به تأذی شود.

prestige

بپرس