رم دادن


    frighten

مترادف ها

scare (فعل)
ترساندن، ترسیدن، گریزاندن، رم دادن، چشم زهره گرفتن، هراس کردن

fright (فعل)
ترساندن، بوحشت انداختن، رم دادن

startle (فعل)
تکان دادن، وحشت زده شدن، رم دادن، از جا پراندن، رمانیدن

rouse (فعل)
خون کسی را بجوش اوردن، بهم زدن، رم دادن، حرکت دادن، از خواب بیدار شدن، بهیجان در اوردن

پیشنهاد کاربران

بپرس