رم

/ram/

    shying
    stampede
    rome

فارسی به انگلیسی

رم دادن
frighten

رم و پاسار
stampede

رم کردن
shy, bolt, to stampede or shy

مترادف ها

scare (اسم)
سهم، خوف، بیم، هیبت، رم، رمیدگی

breakaway (اسم)
جدایی، فرار، استعفاء، رم، هجوم وحشیانه گله گوسفند و گاو

rum (اسم)
رم، عرق نیشکر

stampede (اسم)
رم، لگد کوب، صدای کوبیدن پا، ترس ناگهانی یک گله اسب

پیشنهاد کاربران

در گویش شیرازی به موهای اندام تناسلی رُم میگویند.
the Eternal City
Rome
واژه رَم کاملا پارسی است چون در عربی میشود رحرم این واژه یعنی رَم صد درصد پارسی است.
رم، حافظه گوشی و. .
در گویش بوشهری به عنوان مو های زائد بدن به کار می رود.
رم پارسی قبیله است پنج رم فارس رمیجان و رم جیلویه و رم دیوان و رم کاریان و رم بارزنگ بود در چاپ پاره ای کتابها انرا زم نوشته اند که بی گمان درست نیست و رم کاریون و دشت رم بر ان گواهست سدیگر انکه خوارزمی انرا رم گفته و همو گفته است که پارسی قبیله است
پایتخت ایتالیا
گریز
موی زهار . موهای زائد آلت

بپرس