رل بازی کردن


    act
    play

فارسی به انگلیسی

رل بازی کردن به طور مصنوعی
attitudinize

مترادف ها

play (فعل)
بازی کردن، زدن، تفریح کردن، نواختن، الت موسیقی نواختن، رل بازی کردن، روی صحنه ی نمایش ظاهر شدن

playact (فعل)
بخود بستن، رل بازی کردن، در تاتر بازی کردن، هنرپیشه شدن، رفتار متظاهر داشتن

پیشنهاد کاربران

مردم الان چن تا رل دارند وقت میگذرونن
بازار داد ستد یک شبه فروش جنده ها توسط مافیاکهن اسکول
رل یعنی
دوست پسر و دوست دختر

دو نفر که الکی باهام رل زدن یعنی برا سرگرمی میشه رل بازی
رابطه دو تا اسکل که فقط فک میرنن