رقعه

/roq~e/

    patch
    epistle
    note
    sheet
    letter
    sheet(of paper)
    patch(of cloth)
    scrap

پیشنهاد کاربران

گر فراموش کرد خواجه مرا
خویشتن را برقعه داذم یاذ
کودک شیر خوار تا نگریست
ماذر او را بمهر شیر نداذ
شهید بلخی
اشعار پراکنده به کوشش ژیلبر لازار
نامه کوتاه - متضاد طومار
صحیفه
نامه کوتاه - یادداشت
نامه از خراسان آمد که در آن آمده بود که در قندهار در برج هاى حصار آن، برجى یافته اند که پنج هزار سر در آن بوده، در سبد هاى علفى، از جمله بیست و نه سر که در گوش هر کدام رقعه اى بوده، بسته شده با نخ ابریشم، به نام صاحب سر . . . و رقعه ها از سال هفتاد هجرى بود. تاریخ طبرى جلد ١٦

بپرس