رامشگر، رقاص، گاری تک اسبه، طناب قرقره، بادبان کوچک، یک جور کرجی کوچک، ماشین نم مالی، جرثقیل ابی، درشکه یک اسبه، خیمه شب باز
gigolo(اسم)
ژیگولو، رقاص، شیک پوش
coryphee(اسم)
رقاص
dancer(اسم)
رقاص
terpsichore(اسم)
رقاص
پیشنهاد کاربران
رقاص: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: ژوبداگ žubdāg ( ژوبد: رقص؛ سغدی؛ با پسوند پهلوی آگ )
پاکوب
رَقّاص واژه ای پارسی ست و بهتر است که رَغسَنده گفته شود. رَقص = رَغس رَقاص = رَقصَنده این واژه هم ریشه با rock انگلیسی است. rock and roll = برَغس و بِغَلتان/ بِجُنبان/ قِر/غِر بِده رَقاص خانه = رَغسِشگاه ، رامِشگاه، رَمِشگاه، رَغس خانه رَقاصَک = رَغسَک ، رَغسَنجه
در پهلوی "وشتنده " از بن وشتن به چم پایکوبی کردن، نسک فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو. وشتان = رقصان وشتندگان = رقاصان