رقابت

/reqAbat/

    contest
    competition
    emulation
    rivalry
    contention
    strife

فارسی به انگلیسی

رقابت امیز
emulative, rival

رقابت در انتخابات
race

رقابت شدید سر قیمت
price war

رقابت کردن
compete, emulate, rival, vie, contend, match, to compete, to vie

رقابت کننده
vying

مترادف ها

contest (اسم)
ستیز، مشاجره، دعوا، رقابت، مسابقه

competition (اسم)
هم اوری، رقابت، مسابقه، سبقت جویی، هم چشمی، تفاضل

rivalry (اسم)
هم اوری، رقابت، هم چشمی

contestation (اسم)
رد، بهی، مناظره، مرافعه، رقابت

racing (اسم)
رقابت، مسابقه

پیشنهاد کاربران

ناز وکرشمه. خواستهء ناخواسته. نارواهای روانما. وسرکشیهای ما که ناپیوستهء به علم ودانش است و برپایهء عرف و منش است ما را از روند راستین آیا باز میدارد
درود برشما جناب کشاورز
درود بر جناب توحیدی
برای ساختن بنواژنام ( اسم مصدر ) ، پسوندِ [ش] بر سر بنِ کنونی می چسبد مانند دانش، کنش، روش، گویش، بینش و. . .
در گونه ای دیگر از بنواژنام، پسوند [ار] بر سر بنِ گذشته می آید مانند کردار، رفتار، گفتار، دیدار و. . .
...
[مشاهده متن کامل]

در واژه ی هماورد، از پسوند ش نمی توان بهره گرفت چرا؟
واژه ی هماورد درواقع کوتاه شده ی هماورده است، دو نفری که به هم آورده شده اند ( برای رزم یا در ورزش )
درین واژه ( هماورده ) ، آورده کُنیکنام ( اسم مفعول ) است پس بن نیست ( چه کنونی چه گذشته ) که پسوند ش یا ار بر آن سوار شود.
پیروز باشید.

هماوردش، هماوردشی:رقابت.
هماوردپذیر ( ی ) :رقابت پذیر ( ی ) .
هماورد:رقیب.
"ناوَرد"
واژه ی ناورد به جای مسابقه و رقابت.
به گرز و سنان اسب تازی گرفت/ به ناورد صد گونه بازی گرفت.
اسدی توسی.
سخن در صلاح است و تدبیر و خوی/نه در اسب و ناورد و چوگان و گوی.
سعدی.
رقابت: کوشش برای برابر شدن یا پیشی گرفتن از دیگری در یک یا چند زمینه. ( https://www. cnrtl. fr/definition/rivaliser )
همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: اِسپرید esparid ( اوستایی: spared )
مِلمِلانی [کردی مرکزی و جنوبی]
من گمان می کنم این واژه با واژه رکاب همخانواده است ( البته گمان میکنم ) گویا رکاب هم واژه ای ایرانی است چون پسوند ایرانی دارد ( باز هم گمان میکنم ) و هیچ مدرک زبانشناسانه ای برای گمان خود ندارم ، بهرحال ،
...
[مشاهده متن کامل]

پابه پایی شاید واژه برابر این واژه باشد :
ما در پا به پایی با کمپانی های بزرگ شکست میخوریم
این واژه را من چند سال پیش از یک پیرزن گیلگ شنیدم که میگفت : انسان وستی پابه پایی بدری یعنی انسان باید رقابت داشته باشد

هم آورد:رقیب
هم آوردی:رقابت
برای هماوری و چشم هم چشمی در همبودگاه ( Society ) میتوان نمونه ایی را برای روشنگری نوشت و آن میان بلوک خاور و باختر است که به انگلیسی East و West می شود. تا آنجا که می توانم کوتاه می نویسم. پس از جنگ جهانی
...
[مشاهده متن کامل]
دوم آلمان که یک ویرانه بود به چند بخش شد. پایتخت آن برلین به باختری و خاوری و خود آلمان در سال 1945 بر پایه کنفرانس Jalta [چهارم تا یازدهم فوریه1945 ] به چهار دور وبر area بخش شد که زیر کنترل انگلیس فرانسه آمریکا در باختر و شوروی در خاور در آمد. در باختر با برنامه مارشال Marshall Plan [ 1948 تا 1952 به ارزش بیش از 13 میلیارد دلار یا به بهای امروز 141 میلیارد دلار ] ساخت و ساز آغاز شد. کارخانه ها دوباره باز سازی شدند و فر آوری شروع شد. آلمان خاوری به کندی پیش می رفت ولی آلمان باختری شش اسبه می ساخت. یک نمونه کارخانه اتومبیل سازی VW کوتاه شده Volks - Wagen یا به واگن ملی بود که در آنزمان مدلی را به شکل کفش دوز می ساخت که آنرا به آلمانی VW Kaefer می گفتند. این گونه اتومبیل سمبل آزادی و آسودگی در آلمان شده بود چون با آن به کشور های دیگر اروپایی به گردش می رفتند و فرآوردن آن به شکل گسترده پول زیادی را به آلمان باختری می آورد. دیگر ابزار های خانگی و اتومبیل های آلمانی که همه آنرا می شناسند و نام نمی برم انگیزه ایی شد تا بازرگانی آلمان باختری را نه تنها جهانی ونکه شگفتی بازرگانی یا wonder economy بنامند. ولی آلمان خاوری دارای plan economy و در حال درجا زدن بود و کمبودها در آن کشور بیداد می کرد به شکلی که مردم از آن رنج می بردنند. در آنجا اتومبیلی ساخته می شد که به آن Trabant می گفتند و چون برگه های آهنی نداشتند بدنه آنرا از مایه های شیمیایی می ساختند و به این یاد این خود رو را مقوایی می گفتند و اگر کسی با آن در خیابان با اتومبیل دیگر بر خورد می کرد مرگ او 100% بود. این چشمگیر است که برای بدست آوردن آن یک شهروند کشور بایستی ده تا یازده سال در نوبت می ایستاد. مردم آن کشور جوکی ساخته بودنند که یک تن یک روز برای خرید آن می رود و کمپانی به او نوبت یازده ساله می دهد. او پیمان را می بندد و می رود و پس از چندی بر می گردد و می گوید: ببخشید یازده سال دیگر پیش نیمروز بیایم یا پس از نیمروز Afternoon روی هم رفته مردم آلمان خاوری 2000 جوک ساخته بودنند که در آرشیوها هست و پاره ایی را برای آنها می گرفتند. در سوپر مارکتها چیزی پیدا نمی شد و نانوایی که در آن باید در نوبت می ایستادنند نان یکباره تمام می شد و آنکس که ساعتها ایستاده بود باید دست تهی و گرسنه به خانه بر می گشت. برای اینهم یک جوک هست که یکی گفته بود ما در آلمان خاوری هوانورد داریم ولی دستمال توالت نداریم که خودمان را پاک کنیم. از ابزار های خانگی در آن کشور رد پایی نبود و مردم نمی دانستند که ماشین تشتک و پیشدستی شویی چیست. در آنجا هیچی نبود ولی دروغ زیاد بود و با سیلی چهره خود را سرخ نگه می داشتند. آنچه نوشتم بر پایه خواندن یا شنیدن از همکارانی است که در آن کشور زندگی کرده اند و من آنهارا ( زمان ) آنرا آزمون یا کار آزمایی نکرده ام!

رقابت COMPETITION :[اصطلاح جامعه شناسی] مفهومی که در بوم شناسی برای اشاره به تنازع انواع گوناگون به منظور اشغال ممتازترین جایگاهها در قلمرو معینی به کار برده می شود.
منبع https://rasekhoon. net
کوشش برای پیشی گرفتن
زور آزمائی
مسابقه
هماوری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس