رفض. [ رَ ] ( ع مص ) گذاشتن و انداختن چیزی. در لسان العرب آمده گذاشتن و پراگندن. ( از اقرب الموارد ) . ماندن و ترک دادن و انداختن چیزی. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) . گذاشتن و ترک دادن. ( غیاث اللغات ) . رها کردن و انداختن چیزی را. ( از کشاف زمخشری ) . دست برداشتن. دست بداشتن از. ( یادداشت مؤلف ) . برانداختن. فروگذاشتن. ( یادداشت مؤلف ) ( المصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ) . دست بداشتن. ( تاج المصادر بیهقی ) . || دور افکندن. طرد کردن. رد کردن. ( فرهنگ فارسی معین ) . طرد کردن و دور کردن. ( از اقرب الموارد ) . || طرد. رد. ( فرهنگ فارسی معین ) . || خروج از دین. دست بداشتن از دین. رافضی شدن. ( از یادداشت مؤلف ) : ظاهر دعوت ایشان رفض است باطن کلمه ایشان کفر محض. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 398 ) . || ترک. ( فرهنگ فارسی معین ) :
... [مشاهده متن کامل]
همچنین ز آغاز قرآن تا تمام
رفض اسباب است و علت والسلام.
مولوی.
|| پراکنده گردیدن خوشه خرما و افتادن پوست تنک آن. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . پراکنده شدن. ( از دهار ) . || به چرا گذاشتن شتران را تامتفرق چرند در چرگاه پس به چرا شدن تنها در نظر راعی. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . ترک کردن شتران در چراگاه تا پراکنده چرند. ( از اقرب الموارد ) . پراکنده کردن شتران در چراگاه. پراکنده کردن. ( دهار ) ( تاج المصادر بیهقی ) . به نوبه رفتن شتر و جز آن. ( المصادر زوزنی ) . || فراخ شدن رودبار. ( ازناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ) .
رفض. [ رِ ] ( ع اِ ) شتران بند بر پای و به چرا گذاشته شده با راعی. ( از اقرب الموارد ) .
رفض. [ رَ ] ( ع اِ ) یا رَفَض. آب اندک. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) . باقی آب در مشک. ( مهذب الاسماء ) . اندکی از آب یا شیر. ( از اقرب الموارد ) . || قوت. ج ، رِفاض. ( اقرب الموارد ) . || ( ص ) ابل رفض ؛ شتران به چراگذاشته شده با راعی. و کذلک ابل رَفَض. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) . اشتر پراکنده. ( مهذب الاسماء ) .
رفض. [ رَ ف َ ] ( ع ص ) یا رَفض : ابل رفض ؛ شتران به چراگذاشته شده با راعی و کذلک ابل رَفض. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) . || آب اندک. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . || شترمرغان پراکنده و متفرق. ( از ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) .
منبع. لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
همچنین ز آغاز قرآن تا تمام
رفض اسباب است و علت والسلام.
مولوی.
|| پراکنده گردیدن خوشه خرما و افتادن پوست تنک آن. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . پراکنده شدن. ( از دهار ) . || به چرا گذاشتن شتران را تامتفرق چرند در چرگاه پس به چرا شدن تنها در نظر راعی. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . ترک کردن شتران در چراگاه تا پراکنده چرند. ( از اقرب الموارد ) . پراکنده کردن شتران در چراگاه. پراکنده کردن. ( دهار ) ( تاج المصادر بیهقی ) . به نوبه رفتن شتر و جز آن. ( المصادر زوزنی ) . || فراخ شدن رودبار. ( ازناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ) .
رفض. [ رِ ] ( ع اِ ) شتران بند بر پای و به چرا گذاشته شده با راعی. ( از اقرب الموارد ) .
رفض. [ رَ ] ( ع اِ ) یا رَفَض. آب اندک. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) . باقی آب در مشک. ( مهذب الاسماء ) . اندکی از آب یا شیر. ( از اقرب الموارد ) . || قوت. ج ، رِفاض. ( اقرب الموارد ) . || ( ص ) ابل رفض ؛ شتران به چراگذاشته شده با راعی. و کذلک ابل رَفَض. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) . اشتر پراکنده. ( مهذب الاسماء ) .
رفض. [ رَ ف َ ] ( ع ص ) یا رَفض : ابل رفض ؛ شتران به چراگذاشته شده با راعی و کذلک ابل رَفض. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) . || آب اندک. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . || شترمرغان پراکنده و متفرق. ( از ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) .
منبع. لغت نامه دهخدا
رفض به چم نپذیرفتن است.
نپذیرفت، رد کرد
کناره گیری. کناره گرفتن