رفته

/rafte/

    sweeping
    cleaning
    street-sweeping
    departed
    gone
    raw
    departee

فارسی به انگلیسی

رفته ام
i have gone, i am going

رفته بود
he had gone.

رفته رفته
gradually, progressively, in process of time

رفته ها
sweepings

مترادف ها

away (صفت)
کنار، رفته، دور افتاده، یکسو، فاصله دار

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی رفته از ریشه ی واژه ی رفت فارسی هست خود واژه ی رفت از ریشه ی واژه ی رفتن فارسی هست
رفتهرفتهرفتهرفته