رغبت

/reqbat/

    appetite
    eagerness
    interest
    tendency
    will
    willingness
    zest
    penchant
    relish
    liking
    delight

مترادف ها

propensity (اسم)
میل، خوی، تمایل طبیعی، گرایش، رغبت، علاقه شدید به چیزی، میل باطنی

relish (اسم)
میل، اشتها، خوش مزگی، چاشنی، طعم، مزه، خوش طعمی، ذوق، رغبت، مقدار کم، ذائقه

zest (اسم)
میل، خوش مزگی، مزه، رغبت

goo (اسم)
چسبناک، ماده چسبنده و لزج، بوی نامطبوع، مزه و طعم تند، ذوق، رغبت

پیشنهاد کاربران

انتخاب رشته
کلمه ( رغبت ) میل خاصی است از تمایلات نفسانی ، و رغبت در هر چیز میل کردن به طرف آن به منظور طلب نفع است ، و رغبت از هر چیز به معنای دوری و بی میلی از آن و ترک آن است.
رغبتم نمی شد که به او نگاه کنم
ما صد بار سرچ کردیم اخر یه معنی واضح و روشن برای الوفا رغبتی الله پیدا نشد!!!!
بی میلی
آرزو، آرزومندی، اشتیاق، تعشق، تمایل، خواست، میل، هوس، گرایش، خواستاری
تمایل ودربعضی موارد معنی اعراض است. نکاح سنتی ومن رغب عن سنتی. . . . .
در پهلوی " یازش " از بن یازیدن نسک فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
اراده
شوق . علاقه. میل. هوس
میل
علاقه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس