رعد

/ra~d/

    thunder

فارسی به انگلیسی

رعد زدن
to thunder

رعد و برق
thunderbolt

رعد و برق و باران
rainstorm

رعد کننده
thundering

مترادف ها

thunder (اسم)
غرش، تندر، رعد، آسمان غرش

پیشنهاد کاربران

رعد. [ رَ ] ( ع مص ) بانگ کردن آسمان و غریدن آن. ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از منتهی الارب ) . بانگ کردن ابر. ( دهار ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( از مصادر اللغه زوزنی ) . بانگ کردن ابر برای باران. ( از اقرب الموارد ) . || ترسانیدن. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) . تهدید کردن خویشتن را. ( دهار ) . تهدید کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر اللغه زوزنی ) ( از اقرب الموارد ) . || آراستن و زینت کردن زن خود را و پیش آمدن وی. ( از اقرب الموارد ) .
...
[مشاهده متن کامل]

رعد. [ رَ ] ( ع اِ ) بانگ ابر. ( از اقرب الموارد ) ( ترجمان جرجانی چ دبیرسیاقی ص 52 ) . تندر. ج ، رُعود. ( مهذب الاسماء ) . تندر و بانگ ابر و صدای غرشی که همراهی می کند برق را. تندر و آواز ابر که بخنود نیز گویند. ( ناظم الاطباء ) . آواز آسمان در وقت باران. ( لغت محلی شوشتر نسخه خطی کتابخانه مؤلف ) . آواز ابر. ( غیاث اللغات از منتخب اللغات ) . تُندُر. تُندور. پُخنو. بخنو. آسمان غره. آسمان غرغره. ( یادداشت مؤلف ) . کنور. ( لغت فرس اسدی نسخه خطی کتابخانه نخجوانی ) . بانگ و صدایی است که از آسمان آید. اهل هیأت گویند: بخاری که از زمین برمی خیزد در بین تراکم ابر به حرکت در می آید و می خواهد از میان بیرون رود در نتیجه با ابر برخورد می کند و از آن صدای رعد حاصل می شود و دلیلی که برای اثبات نظریات خود می آرند آن است که گویند رعد بیشتر در فصل بهار بوجود می آید و آن بدین سبب است که بخار زمین در فصل بهار به هوا می رود. اما اهل شرع گویند که آن نام فرشته موکل بر ابر است که به امر خدا آن را می راند و در نتیجه صدای رعد ایجاد می گردد و ( یسبح الرعد بحمده ) را از قرآن کریم بدان دلیل آورند. ( از شعوری ج 2 ورق 5 ) . بانگ هراس انگیزی که از ابر شنیده می شود و در حقیقت آن اختلاف کرده اند، برخی گویند که آن آواز فرشته است که ابر را می راند. و به زعم فرقه نُصَیریَه از شیعه آن صدای حضرت علی ( ع ) است زیرا پندارند که آن حضرت در ابر اقامت دارد. فلاسفه گویند آن بخاری است که از زمین بر می خیزد و بالا می رود تا به ابر می رسد و در لابلای آن داخل می شود و در میان ابرها تبدیل به باد می گردد و بشدت در آن حرکت می کند و در نتیجه ، صدای رعد ایجادمی شود و گویند از آن است : رعدة السماء، و اگر زیاد شد گویند: ارتجست ، و اگر بیشتر شد گویند: ارزمت و دوت ، و اگر شدت یافت گفته شود: قصفت و قعقعت ، و آنگاه که به نهایت شدت رسید گویند: جلجلت و هَدهَدت. ( از صبح الاعشی ج 2 ص 169 ) . غرشی که از ابر شنیده می شود. تندر. آسمان غرش. آسمان غرنبه. تولید برق در هوا بوسیله ابرها معمولاً با صدایی شدید همراه است که آن را رعد نامند. این صدا بر اثر تخلیه الکتریکی و همچنین بسبب انعکاس صدا در اشیای مجاور ایجاد و نیز به علت حرارت جرقه برق که هوای مجاور را گرم میکند فشارش زیادمی گردد و ناگهان صدایی مانند صدای ترکیدن لاستیک اتومبیل به گوش می رسد. ( فرهنگ فارسی معین )
منبع. لغت نامه دهخدا

بخنو
چون به بانک آمد از هوا بخنو
می خور و بانک رود و چنگ شنو
واژه رد
معادل ابجد 204
تعداد حروف 2
تلفظ rad
نقش دستوری صفت
ترکیب ( صفت ) [پهلوی: rat] ‹راد› [قدیمی]
مختصات ( رَ د یا دّ ) [ ع . ]
آواشناسی radd
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع فرهنگ فارسی عمید
این واژه بهترین به جای رعد عربی است.
آذرخش= رعد= بختو، تنغر، غرش، کنور، تُندر، ابربانگ، تنش بریغ
برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) .
اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیرینه و نو ) ) .
نویسنده :
...
[مشاهده متن کامل]

#مسعودلشکر نجم آبادی - امیرمسعودمسعودی
#آسانیک گری
#چیلو
#chilloo
#asaniqism
#امیرمسعودمسعودی
# آسانیکا
#asaniq
#Taksoo
#نازنین - علیپور
#مهدی - اباسلط
#فرشید - سرباز - وتن - رشید
#نهال - بهداد - فر
#محمد - رویایی
#ضیا - همایون
#نادر - رهسپار
#اردشیر - سمسار
#اوج - اندیشان - آزاد
راهنمای بهره برداری و اسفایده.
ساختار نوشته شدن برابری واژه ها :
اسل= ساختگی= اسل های دیگر

🕋 ترتیب سوره های قرآن کریم:
1 ) سوره فاتحه ( حمد )
2 ) بقره
3 ) آل عمران
4 ) نساء
5 ) مائده
6 ) انعام
7 ) اعراف
8 ) انفال
9 ) توبه ( برائت )
10 ) یونس
11 ) هود
12 ) یوسف
...
[مشاهده متن کامل]

13 ) رعد
14 ) ابراهیم
15 ) حِجر
16 ) نحل
17 ) اِسراء ( بنی اسرائیل )
18 ) کهف
19 ) مریم
20 ) طه
21 ) انبیاء
22 ) حج
23 ) مؤمنون
24 ) نور
25 ) فرقان
26 ) شعراء
27 ) نمل
28 ) قصص
29 ) عنکبوت
30 ) روم
31 ) لقمان
32 ) سجدة
33 ) احزاب
34 ) سبأ
35 ) فاطر
36 ) یس
37 ) صافات
38 ) ص
39 ) زمر
40 ) غافر
41 ) فصّلت
42 ) شوری
43 ) زخرف
44 ) دخان
45 ) جاثیه
46 ) احقاف
47 ) محمد
48 ) فتح
49 ) حجرات
50 ) ق
51 ) ذاریات
52 ) طور
53 ) نجم
54 ) قمر
55 ) الرحمن
56 ) واقعه
57 ) حدید
58 ) مجادله
59 ) حشر
60 ) ممتحنه
61 ) صف
62 ) جمعه
63 ) منافقون
64 ) تغابن
65 ) طلاق
66 ) تحریم
67 ) مُلک
68 ) قلم
69 ) حاقه
70 ) معارج
71 ) نوح
72 ) جن
73 ) مزّمّل
74 ) مدثر
75 ) قیامه
76 ) انسان
77 ) مرسلات
78 ) نبأ
79 ) نازعات
80 ) عبس
81 ) تکویر
82 ) انفطار
83 ) مطففین
84 ) انشقاق
85 ) بروج
86 ) طارق
87 ) اعلی
88 ) غاشیه
89 ) فجر
90 ) بلد
91 ) شمس
92 ) لیل
93 ) ضحی
94 ) شرح
95 ) تین
96 ) علق
97 ) قدر
98 ) بینه
99 ) زلزله ( زلزال )
100 ) عادیات
101 ) قارعه
102 ) تکاثر
103 ) عصر
104 ) همزه
105 ) فیل
106 ) قریش
107 ) ماعون
108 ) کوثر
109 ) کافرون
110 ) نصر
111 ) مسد
112 ) اخلاص ( توحید )
113 ) فلق
114 ) ناس

غرش آسمان
کلمه ( رعد ) بمعنای صدائی است که از ابر وقتی برق می زند برمی خیزد.
بختو
تنغر، tonghor, گویش محلی بهاباد یزد به معنی تندر ، رعد.
صاعقه
تراک
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)