رصد کردن


    sight

مترادف ها

observation (اسم)
نظر، مراقبت، ملاحظه، رعایت، مشاهده، تماشا، رصد کردن، قوه مشاهده

پیشنهاد کاربران

رَصَدیدَن [برامده از رصد و ـیدن]: نگریستن به رفتار های چیزی برای شناختن اش
منابع• https://vn.amoosin.com/wiki/رصدیدن
معادل انگلیسی رصد کردن observe است نه sight.
sight بمعنی چمش کسی به چیزی خوردن است.
پاییدن
دوستان گرامی واژه رصد کردن نخست اینکه رسد کردن هست و از ریشه بررسیدن پارسی هست و هیچ بندو بستی به زبان اربی و تازی ندارد
رصد کردن: اندازه گرفتن کواکب.
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۷۳ ) .
نظر کردن
با سلام رصد کردن با صاد در هندسه زبان عربی در چند صیغه و باب کاربردهای دارد قالبهای صیغه مبالغه بر وزن تفعل با حالت فاعلی آن با میم مضموم واژه مترصد را پیدا می کنیم همچنین در کلیشه مفعولی واژه مرصود نیز در واژگان عربی با حالتی شناخته شده از فعل یا پدیده شی یا شخصی ست که تحت فرایند مشاهده است من توضیحات معنایی خود وب سایت را بسنده میدانم چراکه هر کدام از معانی به طور جداگانه یا در کارکردی ترکیبی، می تواند برداشت و معنی از رصد را برای مان واضح کند مثال آن ترکیب ۲ واژه مشاهده کردن و پیگیری بودن که به واسطه آن رصد کردن در واقع یک مشاهده پیگیر و برخط و بی توقف را معنا می دهد که این همان فعلیت عملکردی و کارکردی یک رصدخانه است اگر شما از حرکت اجرام آسمانی در فرایند رصد کردن در یک سکانس زمانی تاخیر کرده یا جا بمانید یا دچار وقفه و فاصله بدون نظارت شوید در اصل داده برداری و شما در فرایند رصد کردن با خطا مواجه گردیده و ارزش آماری و قطعی را که به مصرف ریاضیات نجوم و محاسبه میرسد از بین می رود و این به پیدا نکردن نتیجه نهایی می انجامد.
...
[مشاهده متن کامل]

نزار قبانی ترانه سرای ارزنده موسیقی دوره کلاسیک جهان عرب در پروژه قارئة الفنجان که با صدای عبدالحلیم حافظ منتشر شد در جایی از شعر ترانه هاش به ترکیب وصفی قصر المر صود اشاره می کند و جهت اطلاع این درباره آن عاشق پیشه ای است که معشوقش در قصری است که تحت مشاهده و نظارت بی وقفه است و مجالی برای تکان خوردن ندارد که به وصل عاشق برسد باتشکر.
هامون

رصد کردن بیشتر معنی پیگیری کردن یا همون زیر نظر گرفتن رو میده
رصد کردن . کلمه جامع ایست در نگارش .
روند صعودی و نزولی هر موضوعی را میتوان با این کلمه بیان نمود .
رصد خانه را بیشتر خوانده ایم . یعنی شناخت و پیگیری کردن .
زیر نظر گرفتن
بیداربودن ومنتظر بودن
to Monitor, to Oversee
به نظر من رصد کردن معنای جامعتری دارد. دور و یا نزدیک نگار موردی که با اهمیت می باشد .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس