رشوه خواری

/reSvexAri/

    bribery
    graft
    venality

مترادف ها

bribery (اسم)
تطمیع، رشوه، رشوه خواری، خود فروشی، ارتشاء، رشوه گیری، رشاء، پاره ستانی

barratry (اسم)
رشوه خواری، خیانت در امانت

پیشنهاد کاربران

بُلکفد، بلکفته. بلکفده :
بلحرب یار تو بْوَد از مرو تا نشابور
سوگند خور که در ره بلکفد او نخوردی.
ابوالعباس ربنجی ( از لغت فرس )
ارتشا . . . . .
corruption
ارتشا

بپرس