Reshmeh، شالی که دو سرش رشته رشته است و دراویش به کمر می بستند.
در زبان کوردی به ماه اسفند" ره شه مه" گفته می شود.
رَشمه:طناب باریک. رسن.
نمونه:مچ دست هایش با رشمه بسته شده بود. ( کلیدر. ج۸ص۲۲۸۸ ) //رشمه را به دور تنه درخت پیچید ( کلیدر ج۸ص۲۱۵۶ ) محمدجعفر نقوی
نمونه:مچ دست هایش با رشمه بسته شده بود. ( کلیدر. ج۸ص۲۲۸۸ ) //رشمه را به دور تنه درخت پیچید ( کلیدر ج۸ص۲۱۵۶ ) محمدجعفر نقوی
طناب یا رشته زنجیر و. . . . . این تعابیر خیلی از مفهموم و کاربرد اصلی رشمه دور هستن،
طبق گویش و فرهنگ اصیل ایرانی مخصوصا در لرستان رشمه همانند چفیه یک دستار یا سربندیست برا مردان جنگجو و پرتلاش با آداب و رسوم خاصی. . .
الان مشابه آنرا چفیه می نامند
طبق گویش و فرهنگ اصیل ایرانی مخصوصا در لرستان رشمه همانند چفیه یک دستار یا سربندیست برا مردان جنگجو و پرتلاش با آداب و رسوم خاصی. . .
الان مشابه آنرا چفیه می نامند
رشمه/ reshmă :ریسمان باریک.
مانند: به رشته ای نادیدنی گویی به هم گره خورده بودند.
کلیدر
محمود دولت آبادی
گویش مازندرانی:
رشمه/ rašmə ( ا ) : بافته ای رشته مانند که برخی از تفنگداران و مردان جنگی و نظامی بر دوش گذارند.
... [مشاهده متن کامل]
کمر بند بافته از نخ ابریشم.
رشمه/ Rešmə ( ص. مف ) : تنیده شده، با هم بافته شده.
فرهنگ واژگان تبری
زیر نظر: جهانگیر نصری اشرافی
رشمه/ rašma : طناب بافته شده از چهار رشته نخ سفید و سیاه
گویش قصرانی:
رشمه: کمر بند پهن بافته شده از پشم
مانند:
) )
( ( عمیم قیری بَسدی گَل
کورد یک روند یاسدی گَل
سَن توخویان رَشمه لر
قولاریمی کَسدی گَل ) )
فرهنگ واژگان آذری
فیروز منصوری
نشر: هَزار کرمان
مانند: به رشته ای نادیدنی گویی به هم گره خورده بودند.
کلیدر
محمود دولت آبادی
گویش مازندرانی:
رشمه/ rašmə ( ا ) : بافته ای رشته مانند که برخی از تفنگداران و مردان جنگی و نظامی بر دوش گذارند.
... [مشاهده متن کامل]
کمر بند بافته از نخ ابریشم.
رشمه/ Rešmə ( ص. مف ) : تنیده شده، با هم بافته شده.
فرهنگ واژگان تبری
زیر نظر: جهانگیر نصری اشرافی
رشمه/ rašma : طناب بافته شده از چهار رشته نخ سفید و سیاه
گویش قصرانی:
رشمه: کمر بند پهن بافته شده از پشم
مانند:
) )
( ( عمیم قیری بَسدی گَل
کورد یک روند یاسدی گَل
سَن توخویان رَشمه لر
قولاریمی کَسدی گَل ) )
فرهنگ واژگان آذری
فیروز منصوری
نشر: هَزار کرمان