رشد

/roSd/

    growth
    development
    maturity
    accretion
    increase
    increment
    swell
    swelling

فارسی به انگلیسی

رشد اضافی
outgrowth

رشد انگیز
nutriment, starter

رشد بافت های لنفاوی در بخش فوقانی گلو
adenoids

رشد بی سابقه کردن
boom

رشد توام
accretion

رشد جمعیت به میزان صفر
zero growth, zero population

رشد دادن
develop

رشد دادن به شکل معین
train

رشد دادن در جهت معین
train

رشد دوباره
regeneration

رشد سریع
boom, explosion, luxuriation

رشد سریع کردن
burgeon

رشد فکری
mental age

رشد محدود کردن
regenerate

رشد مفرط
overgrowth

رشد نکرده
runt, underdeveloped

رشد و بلوغ
maturation

رشد کردن
enlarge, evolve, grow, thrive, build, to grow up, to attain maturity

رشد کردن به سرعت
snowball

رشد کردن به سرعت و انبوهی
luxuriate

مترادف ها

increase (اسم)
فزونی، افزایش، اضافه، ترقی، توسعه، رشد، تکثیر

development (اسم)
پیشرفت، پیش روی، ترقی، ظهور، بسط، توسعه، ایجاد، سیر، رشد، نمو، سیر تکاملی، تقریر

growth (اسم)
پیشرفت، افزایش، ترقی، اثر، نمود، نتیجه، روش، رشد، حاصل، تومور، گوشت زیادی، چیز زائد

formation (اسم)
ساختمان، صف، ارایش، احدای، تشکیلات، شکل، سازمان، تشکیل، رشد، صف ارایی، ترتیب قرار گرفتن

pickup (اسم)
ترقی، انتخاب، رشد، پیکاپ، هر چیز انتخاب شده، تجدید فعالیت، اشنایی تصادفی، دستگاه برقی ناقل صدای گرامافون

پیشنهاد کاربران

رُست، رَسِش، مِهِش، گوالش، رویش، رَز
رویش، افراشتن، پیشرفت، مِهِش
واژه پایانی به این شیوه است:
مهش=مه - ش
مه در پارسی برابر بزرگ ( تر ) است و ش هم که کاربرد نشان دادن فرایند رخ دادن بن واژه ی واژه را دارد. برای نمونه:
کاهش
...
[مشاهده متن کامل]

بن واژه=کاهیدن
پس کاهش برابر فرایند کاهیدن است.
آموزش
بن واژه=آموزیدن
پس آموزش برابر فرایند آموزیدن است.
در اینجا هم همینگونه است، مِهِش از بن واژه مهیدن می آید و برابر فرایند ( رخداد، کار ) مهیدن است.
مهیدن برابر بزرگ ( تر ) شدن است پس مهش برابر فرایند بزرگ ( تر ) شدن است که همان رشد است.

کلمه رشد به معنای راه راست ادامه دادن و به مقصد رسیدن است. در قرآن، این کلمه گاهی در مقابل کلمه غی به معنای گمراه شدن و گاهی در مقابل کلمه ضر به معنای خسران و گاهی در مقابل کلمه شر به معنای بدی آمده است
واژه "رشد" در زبان روسی میشود " رُست" ( Рост ) که به نظر می رسد با " رُستن" در فارسی ریشه مشترک دارد.
واژه ( رُشد ) برگرفته از واژگانِ اوستاییِ ( RAOTHAITI، RADDH، RUD - ، RAOTHENTI ) و واژه یِ ( رُستَن ) در زبانِ پارسی میانه - پهلوی است و این واژه ایرانی است. دگرگونیِ آواییِ ( س/ش ) در زبانها رواگمند ( رایج ) بوده است ( رُستَن/رُشتَن ) به رُشد.
...
[مشاهده متن کامل]

چنانکه در رویه یِ304 از نبیگِ ( فرهنگِ ریشه هایِ هندواروپاییِ زبانِ فارسی ) آمده است:
( در پایینِ فرتور ( عکس ) پَسگشتها ( references ) آمده اند. )
( برای نمونه واژه یِ ( نگر، نگریستَن ) از زبانِ پارسی به ( نظر ) در عربی راهیافته و وزنهایِ ( انتظار، منتظر و. . . ) از آن برساخته شد. )

رشد
ارشد مرشد رشید رشادت رشد راشد و. . .
این کلمات به معنی به بلوغ رسیدن و روییدن هست
گویا روستن تحریف شده رشد عربیست
معادل فارسی آن روئیدن هست
رشد کلمه ای عریست به معنای بزرگ شدن و یا تکامل
و اینکه سهیل نظری ا ن اسم که گفتید اون اسم یونای میباشد
واژه یِ ( رشد ) برگرفته از واژگانِ پارسیِ ( رستن، رشتَن ) می باشد. دگرگونیِ آواییِ ( س/ش ) در زبانِ پارسی بسیار رواگمند ( رایج ) بوده است. ( رست، رشت ( رشد ) ) بُنِ گذشته یِ کارواژه های بالا هستند.
کلمه رشد که هم با ضمه ( راء ) و هم با ضمه ( راء و شین ) خوانده می شود به معنای رسیدن به واقع مطلب و حقیقت امر و وسط طریق است ، مقابل ( رشد ) کلمه ( غی ) قرار دارد، که عکس آن را معنا می دهد، ( تفسیر نمونه )
...
[مشاهده متن کامل]

کلمه : ( رشد ) به معنای پختگی و رسیده شدن میوه عقل است ، بخلاف غی که معنای خلاف آن را دارد. ( تفسیر المیزان )

قد کشیدن، بزرگ شدن
رشد # نشو و نما
رویش
نمونه:
. . . چنین فرآیندی به نوبه ی خود، سویه ای از ناهمتایی میان درونمایه ( مضمون ) سرمایه داری رویش [رشد] و گسترش یافته با برونزد ( شکل ) وامانده ی سده ی میانی آن . . . را نیز بازمی تاباند
...
[مشاهده متن کامل]

برگرفته از نوشتاری در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2014/11/blog - post_61. html

《 پارسی را پاس بِداریم 》
رُشد
با دُرود ( با دُراست : دُ - راست )
رُشد اَرَبیده یِ رُستِ پارسی اَست که اَز آن چَند واژه یِ بَرساخته به پارسی دَرآمَده :
رُشد = رُست
راشِد = رُستار ، رویَنده
...
[مشاهده متن کامل]

مُرشِد = رویانَنده ، رُستگَر
اِرشاد = رویاندَن ، رُستاندَن
رِشادَت = رُستیدِگی ، رویَندِگی ، رُستمَندی ، رویِشمَندی
رَشید = رویا ، رویان ، رُستمَند ، رویِشمَند ، رُسته، روییده
با سِپاس وَ دانگِه !

رفتن به سوی تکامل
معنی جدیدی هست که می گم شاید کسی خدایی ناکرده عقب ماندگی داشته باشه و با اینکه نوزده سال از سنش گذشته ولی می گن 9 سال رشد کرده یعنی بلوغ و تکاملش به اندازه یک فرد 9 ساله است
رشد باید پارسی باشه، دودمانهای گوناگون آریایی گاهی س را ش گویش میکنند گاهی ش را س، مانند کوروش و کوروس ، هفت سین و هفت سین، پرسیا، پرشیا و. . .
رشد همان رست اوستایی است
و سامیها از ما گرفتن
این واژه پارسی ست و همان رستن و رُست در پارسی پهلوی و در اوستایی رَئُد raod
رشید ، رویش
رشد درخت : بزرگ شدن درخت
یک معنی رشد ، بزرگ شدن است
رشد کودکان : بزرگ شدن کودکان
درختان سریع الرشد : درختان زود بزرگ شد
Darakhtane zood bozorg shod
این خط سامی به دلیل ناتوانی اش مارا از کاربرد خط لاتین ناگزیر می کند و چه خوب است که این خط بسیار بد و ناکارآمد سامی را که زشت هم است کنار بگذاریم .
...
[مشاهده متن کامل]

نمو
شکوفا
بالندگی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)

بپرس