خیط و پیت کردن، چرخ زدن، فر زدن، چرخیدن، چرخاندن، ریسیدن، رشتن، تنیدن، به درازا کشاندن
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
رشتن/رستن / رشت / رست / راست / درست/ تراست / رشته / رسته و . . . . همگی از یک ریشه هستند.
ریشه یابی رشتن : ر اشتن / ر هشتن / ر استن / ر هستن که در همه اینها ر یا ره هشتن را میبینیم و هشتن همان هستن است و است نیز همان هست و هشت است که همگی اینها به چم شدن و بوجود آمدن و استقرار یافتن و . . . هست و واژه ره نیز به چم راه یا نمو و صاف می باشد چرا صاف چون در این کار نشان رشد و صافی و . . . دیده می شده و این نوعی پیروزی بوده => رشتن یا رُستن = صاف شده = رشد کرده = قد کشیدن ( همان کشیده شدن و بزرگ شدن ) و این همانیست که در واژه راست انرا میبینیم و راست همان صاف و قد کشیده شدن است که امروزه به چم درستی نیز گاها کاربرد دارد اما در اصل ره هشتن یا رهاشت ( راست ) بوده و واژه درست یا درسته نیز نشان از بار مثبت آن دارد ( همان پیروزی که پیشتر گفته شد ) چون در این رویش نوعی حس پیروزی به بار می آمده.
... [مشاهده متن کامل]
سخن کوتاه کنیم رشتن = رستن = رشد = نمو و رشته = چیزی که نموییده باشد و با واژه رسته نیز همچم ( هم معنا ) می باشد و گویا رَشت نیز به چم نمو یافته و برآمده باشد.
و واژه رَستن که امروزه فرار کردن نامیده میشود همان نمو کرده و رشد یافته است که با این رویش خودش را از هر چیزی جدا میکند ( نشانه فرار )
ریشه یابی رشتن : ر اشتن / ر هشتن / ر استن / ر هستن که در همه اینها ر یا ره هشتن را میبینیم و هشتن همان هستن است و است نیز همان هست و هشت است که همگی اینها به چم شدن و بوجود آمدن و استقرار یافتن و . . . هست و واژه ره نیز به چم راه یا نمو و صاف می باشد چرا صاف چون در این کار نشان رشد و صافی و . . . دیده می شده و این نوعی پیروزی بوده => رشتن یا رُستن = صاف شده = رشد کرده = قد کشیدن ( همان کشیده شدن و بزرگ شدن ) و این همانیست که در واژه راست انرا میبینیم و راست همان صاف و قد کشیده شدن است که امروزه به چم درستی نیز گاها کاربرد دارد اما در اصل ره هشتن یا رهاشت ( راست ) بوده و واژه درست یا درسته نیز نشان از بار مثبت آن دارد ( همان پیروزی که پیشتر گفته شد ) چون در این رویش نوعی حس پیروزی به بار می آمده.
... [مشاهده متن کامل]
سخن کوتاه کنیم رشتن = رستن = رشد = نمو و رشته = چیزی که نموییده باشد و با واژه رسته نیز همچم ( هم معنا ) می باشد و گویا رَشت نیز به چم نمو یافته و برآمده باشد.
و واژه رَستن که امروزه فرار کردن نامیده میشود همان نمو کرده و رشد یافته است که با این رویش خودش را از هر چیزی جدا میکند ( نشانه فرار )
با تشکر از توضیحات پر بار آقای باقری؛
بنده هم نکته ای را بگویم که تلفظ صحیح این کلمه بدین گونه است :
رِشْتَن =تابیدن و. . .
رَ ْشْتَن یا رُشْتَن= رنگ کردن و از همین مصدر ساخته شده کلمات
رَشْتِه به معنای رنگ شده یا رنگین و رَشْتال به معنی خوش آب و رنگ و توسعاً زیبا.
بنده هم نکته ای را بگویم که تلفظ صحیح این کلمه بدین گونه است :
رِشْتَن =تابیدن و. . .
رَ ْشْتَن یا رُشْتَن= رنگ کردن و از همین مصدر ساخته شده کلمات
رَشْتِه به معنای رنگ شده یا رنگین و رَشْتال به معنی خوش آب و رنگ و توسعاً زیبا.
رشتن: با همین ریخت ، در پهلوی بکار برده می شده است .
( ( پس از پشت میش و بره پشم و موی
برید و به رشتن نهادند روی ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 254. )
( ( پس از پشت میش و بره پشم و موی
برید و به رشتن نهادند روی ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 254. )
رشته تر: رنگین تر، از مصدر رشتن به معنی رنگ کردن.
کین سخن رشته تر از نقش باغ
عاریت افروز نشد چون چراغ
یعنی: این سخنان رنگین که از نقش و نگار باغ زیباتر است مانند چراغ نیست که نور و شعله را از کانون دیگر عاریت گرفته باشد.
شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص۲۳٠.
کین سخن رشته تر از نقش باغ
عاریت افروز نشد چون چراغ
یعنی: این سخنان رنگین که از نقش و نگار باغ زیباتر است مانند چراغ نیست که نور و شعله را از کانون دیگر عاریت گرفته باشد.
شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص۲۳٠.
ریسیدن ، بافتن .