رش

/raS/

    arm
    sprinkling
    drizzle

پیشنهاد کاربران

رَش=سیاه Rash
کاو=kau آبی
چرمِه=cha�rmeh سفید
ساوز=seuz سبز
سوحر=sor سرخ
واژه های بالا اسم رنگ هاییست که درزبان لکی با زبان فارسی فرق دارد و به شکل بالا تلفظ می شوند .
رَش =درزبان کهن لکی این واژه به معنای ( سیاه ، مشکی ) می باشد . ودر ترکیب چاو رَش=چشم سیاه /سیاه چشم . می توان دریافت که معنای این واژه همان سیاه می باشد .
رش: هفتمین پسر بنیامین در تورات ( بنیامین دهمین پسر حضرت یعقوب از راحیل بود )
بنیامین : دهمین پسر حضرت یعقوب در تورات دارای 10 پسر به ترتیب زیر می باشد :
1 - بالع ، 2 - باآر ، 3 - اشبیل ، 4 - جیرا 5 - نعمان 6 - ایحی 7 - رش 8 - مفیّم 9 - حفیّم 10 - آرد
...
[مشاهده متن کامل]

( نام پسران حضرت یعقوب در تورات : 1 - رئوبین، 2 - شمعون، 3 - لاوی ، 4 - یهودا، 5 - یساکار ، 6 - زبولون، 7 - جاد، 8 - اشیر، 9 - یوسف، 10 - بنیامین 11 - دان 12 - نفتالی )
( رجوع شود به تورات ، پیدایش، 46 : آیه 21 - 18 )

در لری لرستان رِش یا ره ش به معنی سیاه سفیده
مثال به فارسی چشم سیاه به لری میشا چاژ رش
به یکی از لهجه های کردی ( کردی پهله ای ) رش به معنای سیاه وسفید است وبه دختری که سیاهی وسفیدی چشمش باهم متوازن باشد ( چاو رش ) می گویند به بزی هم که چهره اش نقش سفید بر سیاه داشته باشد رش می گویند
رَش به زبان کُردی معنی سیاه ومشکی میده
جالبه رش به معنی بار و مرتبه هم معنی میدهد ولی نوشته نشده
رش =به کوردی ریخت و ریختن
نام روز ۱۸ از هر ماه زرتشتی
در فرهنگ کاوه فرشته عدالت در آیین زرتشت و در فرهنگ دهخدا به معنای فرشته موکل بر آب و روز هجدهم از هر ماه شمسی
( اَرَش، رَش، آرَش ) یکانی کهن برای اندازه گیریِ درازا:
اوستایی:ARATN
پارسی باستان:ARASHN
پهلوی:ARASHN
ارمنی: ELL ( دگرگونی آوایی ( ر ) به ( ل ) )
یونانی:OLENE ( واک گرد روی O، E )
گوتیک:ALEINA
...
[مشاهده متن کامل]

آلمانی کهن: ELINA
آلمانی:ELLE
انگلیسی:ELL
نکته: این واژه با واژه ( آرنج ) از یک واجریشه هست.

رش:در عربی به معنی باران ریزه ریزه است
به کوردی رنگ سیاه را رش می گویند
چاو ره ش:چشم سیاه
در گفتار لری :
رَش = رنگ زرد، بز دارای گوش های زرد
به کردی یعنی سیاه
به بز گوش بلند رش می گویند
هوالعلیم
رَش : دفعه ؛ مرتبه ؛
( یِه رَش ) : یِه بار ( یکبار ) ؛ یکدفعه ؛
به بارش نرم باران که مدت زیادی طول نمی کشد"رش" گفته می شود
رَش:[اصطلاح صید ] پراکنده کردن آب و ایجاد امواج در هنگام حرکت لنج در دریا.
رش ( rash ) : [ اصطلاح چوپانی ] گاو زرد.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس