رسیدن


    to arrive
    come
    reach
    get to
    advent
    accession
    gain
    pass
    realize
    regain
    to be received
    to become available
    to ripen
    to(finda leisure to)attend (to a specified business)
    turn

فارسی به انگلیسی

رسیدن با تلاش به
attain

رسیدن به
amount, attainment, attend, contact, find, get, hit, land, lead, light, step, swell, tease, total, touch, win, to overtake, to reach, to attain, to suffice

رسیدن به بالاتر
overreach

رسیدن به تعدادی معین
number

رسیدن به توافق
strike

رسیدن به خشکی
landing

رسیدن به عضویت
make

رسیدن به فراتر
overreach

رسیدن به محلی
make

رسیدن به مقام
arrive, make

رسیدن به مقامی
accede

رسیدن به موقعیت
arrive

رسیدن به نتیجه پس از پژوهش
observe

رسیدن به نتیجه مطلوب
swing

رسیدن به و گذشتن از
overtake

رسیدن به وضعی خاصی
run

رسیدن دوباره
regain

رسیدن صدا
carry

رسیدن ملک به کسی
vest

مترادف ها

accede (فعل)
تن در دادن، راه یافتن، دست یافتن، رسیدن، نائل شدن، نزدیک شدن، رضایت دادن، موافقت کردن

achieve (فعل)
دست یافتن، رسیدن، انجام دادن، نائل شدن به، به انجام رساندن، تحصیل کردن، کسب موفقیت کردن اطاعت کردن

attain (فعل)
دست یافتن، رسیدن، نائل شدن، بدست اوردن، زدن، رسیدن به، تمام کردن

get (فعل)
ربودن، رسیدن، تحصیل کردن، بدست اوردن، حاصل کردن، تهیه کردن، زدن، فهمیدن، فراهم کردن، کسب کردن، تصرف کردن

arrive (فعل)
رسیدن، وارد شدن، در رسیدن

come (فعل)
رسیدن، رفتن، امدن

gain (فعل)
رسیدن، نائل شدن، نائل شدن به، بدست اوردن، پیدا کردن، پیش رفتن، بهبودی یافتن، زیاد شدن، فایده بردن، تسخیر کردن، سود بردن، کسب کردن، فایده دیدن

receive (فعل)
رسیدن، پذیرفتن، جا دادن، بدست اوردن، گرفتن، وصول کردن، دریافت کردن، ستاندن، پذیرایی کردن از

land (فعل)
رسیدن، فرود امدن، پیاده شدن، بزمین نشستن، به خشکی امدن

aim (فعل)
رسیدن، شمردن، دانستن، قراول رفتن، ارزیابی کردن، نایل شدن، به نتیجه رسیدن، قصد داشتن، هدف گیری کردن، نشانه گرفتن

amount (فعل)
رسیدن، بالغ شدن

maturate (فعل)
رسیدن، بالغ شدن، سرباز کردن

pull up (فعل)
رسیدن، جلوگیری کردن، جلو افتادن

strand (فعل)
رسیدن، گیر افتادن، متروک ماندن، به صخره خوردن، تنها گذاشتن، بهم بافتن و به صورت طناب دراوردن

run up (فعل)
رسیدن، شلیک کردن، به سرعت خرج و تلف کردن

ripen (فعل)
رسیدن، رسیده کردن یا شدن، کامل شدن

پیشنهاد کاربران

دوست عزیز
در مورد واژه ی �رسیدن� و اینکه آیا از زبان ترکی گرفته شده، باید با استناد به منابع معتبر زبان شناسی پاسخ داده شود.
بررسی ریشه شناسی واژه �رسیدن� در فارسی:
بر اساس فرهنگ ریشه شناسی دکتر حسن عمید، واژه نامه دهخدا و برهان قاطع، واژه �رسیدن� واژه ای کاملاً فارسی میانه و کهن است. در زبان فارسی میانه ( پهلوی ) ، معادل آن rasīdan بوده و از ریشه هندواروپایی reg - به معنی �راهنمایی کردن، به سوی چیزی رفتن� گرفته شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

منابع معتبر درباره ریشه واژه "رسیدن":
1. فرهنگ ریشه شناسی زبان فارسی، احمد کسروی و ژان دومنگان:
> �رسیدن� از فعل �رس� در فارسی میانه آمده که به معنی نزدیک شدن، به مقصد رسیدن است.
2. لغت نامه دهخدا:
> رسیدن، از مصدر �رس� و �رسیدن� است. از مصدرهای قدیم زبان فارسی، بدون دخالت از زبان های ترکی یا عربی.
3. An Etymological Dictionary of Persian, English and other Indo - European Languages – Ali Nourai:
> "Rasid ( an ) " is from Old Persian and Middle Persian roots. It has no proven connection to Turkic roots.
- - -
درباره "ارسیدی" در ترکی:
در زبان های ترکی ( به ویژه ترکی آذری ) ، فعل �Ermək� یا �Yetmək� به معنی رسیدن، دست یافتن، بالغ شدن وجود دارد. در ترکی آذری، "�atmaq" هم معنای رسیدن دارد. اما اینکه "ارسیدی" ( اگر چنین کلمه ای به شکل مستند در ترکی وجود داشته باشد ) منشأ واژه فارسی �رسیدن� باشد، از نظر زبان شناسی مردود است.
برخی واژه های ترکی ممکن است شباهت آوایی به واژه های فارسی داشته باشند یا بر اثر تماس زبانی، شکل های واژگانی در دو سو تأثیر بپذیرند، اما واژه �رسیدن� ریشه ی هندواروپایی دارد و پیش از تماس گسترده فارسی با زبان های ترکی وجود داشته است.
- - -
نتیجه گیری:
ادعای اینکه �رسیدن� واژه ای ترکی برگرفته از "ارمک" یا "ارسیدی" است، از نظر زبان شناسی و با تکیه بر منابع ریشه شناسی معتبر فارسی، نادرست است. واژه �رسیدن� از ریشه ی کهن فارسی است که از زبان فارسی میانه و حتی فارسی باستان آمده و ارتباطی با ترکی ندارد.

رسیدن کلمه ای تورکی است که از فعل ارمک به معنی رسیدن گرفته شده ارسیدی یعنی اگر می رسید که با حذف الف اول و ی اخر به شکل رسید و به همین معنی وارد فارسی شده است
دوست عزیز، برای داوری علمی دربارۀ خاستگاه واژه ها باید سه چیز را کنار هم بگذاریم:
۱ ) کهن ترین گواه های مکتوب، ۲ ) تطبیقِ تغییراتِ آوایی در درازمدت، ۳ ) دستگاهِ ساخت واژۀ هر زبان. وقتی این سه مبنا را روی واژه های مورد بحث می گذاریم، تصویر کاملاً با آنچه در پرسش تان آمده متفاوت می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

- - -
۱ ) �اگر� و �مگر�
واژه کهن ترین سند فارسی تحلیل ریشه شناسانه نکتۀ کلیدی
اگر سنگ نبشته های هخامنشی؛ صورت Old Persian ḥa - karam �یک بار / اگر� ( سدهٔ ۵ ق. م ) در فارسی میانه به صورت 𐭧𐭲 /agar/ و در فارسی نو �اگر� شده است ۲ هزار سال پیش از ورود ترکان به فلات ایران وجود داشته و هیچ پیوندی با پسوند aorist ترکی −ar/−er ندارد.
مگر فارسی میانه ma agar �نه اگر� ( =�مبادا / شاید� ) ؛ به همان صورت به فارسی نو رسیده ترکیبِ پیشوند نفی ma - �اگر� باز هم چند قرن پیش از تماس جدّی با ترکی است.
> در خود زبان ترکی، واژۀ �اگر� وجود ندارد؛ برای شرطی سازی از دو سازوکار استفاده می شود:
– حرف مستقل eğer ( وام واژۀ عربی )
– پسوند شرطی - se / - sa ( برای تمام افعال )
پسوند - ar/ - er در ترکی اصلاً شرطی نیست، بلکه وجه موسوم به aorist یا �حال - کمّی/عادت� را می سازد ( مثل gel - er - im �می آیم� ) .
- - -
۲ ) �رسیدن� و فعل ترکی �ermek�
رسیدن در خط تبارِ ایرانی از Proto - Indo - European ریشۀ *h₁er - �رفتن/حرکت کردن� آمده است؛ زنجیرۀ تحوّل به ترتیب PIE → Proto - Iranian *Har - → Old Persian rasa - → Middle Persian rasīdan → فارسی نو �رسیدن� .
ermek در ترکی ( عثمانی ایرمَک ) ریشه ای کاملاً ترکیک دارد و از Proto - Turkic *ẹ̄r - �رسیدن، بالغ شدن� گرفته شده است .
یاد آوری: شباهت معنایی میان دو فعل در دو خانوادۀ زبانی مستقل همیشه به وام گیری نمی انجامد؛ �go� انگلیسی و �g� سوئدی هم شبیه اند، بی آن که یکی از دیگری وام گرفته باشد—هر دو به یک ریشۀ نیا هندواروپایی می رسند. در مورد �رسیدن� و �ermek� نه مسیر واجی مشترکی داریم، نه اسناد تاریخیِ هم زمانیِ تماس.
- - -
۳ ) ریشۀ �رس� و چرا �تک - حرف� نیست
ریشۀ حال سادهٔ �رس� کاملاً زایا است:
مصدر: رسیدن
بن مضارع: رس - → می رسَم، برس!
مشتقات: رسش، رساندن، رسانا، رسی گی، رسا…
این همان الگویی است که در صدها فعل ایرانی دیگر می بینیم ( خور - ، بر - ، پرس - … ) . �تک - حرف� فرض کردنِ ریشه بیشتر ناشی از نگاه صرفاً آوایی به واژه است، نه نگاه تاریخی.
- - -
۴ ) �رو، روان، رونده� و قیاس با ترکی �y�r� - �
�رو� بن مضارعِ �رفتن� است و در فارسی میانه و اوستایی به صورت ra - , urvan, ruvan گواهی شده است .
روان = رو - پسوندِ اسم فاعلِ −ان → �جاری، در حرکت�.
رونده = رو - پسوندِ اسم فاعلِ −نده ( مانند خور - نده، پرور - نده ) .
در ترکی فعل �y�r� - � ( راه رفتن ) تلفظ /y�r�/ دارد و از ریشۀ مفروض y�r - ترکیه است؛ شباهت معناییِ �رفتن/راه رفتن� طبیعی است، ولی هیچ دگرگونی واجی منظم بین y�r� و rav - وجود ندارد که حکم به وام گیری کند.
- - -
۵ ) جدول زمانی تماس فارسی و ترکی ( چکیده )
دوره رویداد زبانی مهم
۵ ـ ۴ ق. م سنگ نبشته های داریوش؛ �ḥa - karam / agar� ثبت می شود.
۳ ـ ۷ م فارسی میانه ( ساسانی ) ؛ �agar, ma - agar, rasīdan, urvan…� رایج اند.
۱۱ م آغاز کوچِ اوغوزها به ایران و آناتولی؛ نخستین لایه های وام گیری دوجانبه.
۱۳ م به بعد تَرک زبان شدنِ آذربایجان و آناتولی، ورود تدریجی برخی واژه های ترکی به فارسی ( مثل یلدا، قشلاق، یَل و … ) و بالعکس.
یعنی اکثر واژه های محل بحث چند سده تا چند هزاره پیش از تماس جدّی با ترکی ثبت شده اند؛ بنابراین نمی توان آن ها را حاصلِ �ورود� از ترکی دانست.
- - -
جمع بندی
1. �اگر� و �مگر� واژه هایی کاملاً ایرانی اند؛ مدارکشان در فارسی باستان و میانه روشن است و ربطی به پسوند −ar ترکی ندارند.
2. �رسیدن� و فعل ترکیه �ermek� هر دو به معنی �رسیدن� هستند، اما از دو شجرۀ زبانی مستقل برمی آیند.
3. بن �رس - � یا �رو - � ریشه هایی پربار در خانوادهٔ ایرانی اند؛ �تک - حرف� بودنشان نتیجهٔ تحلیل نابجاست.
4. هم فارسی و هم ترکی در طول تاریخِ همزیستی شان بارها از یکدیگر واژه گرفته اند، اما در مورد گروه واژه های بالا جهتِ وام گیری برعکسِ تصور مطرح شده است.

هرسته تاشم فارس نیست تهمورث جان اولی با گرامر ترکس ساخته شده دومی از کلمه ساخت استفاده کرده که فرمتی از ساق ترکی به معنای درستی و کامل کردن میاد سومی هم رسایی از رسیدن میاد که خودش از ارسیدی ترکی هست و الف حذف شده لذا هیچکدام فارسی نیست. پسوند گی ترکی هست
کلمه ترکی هست همه فعلهای ترکی با حذف الف ابتدا در فارسی هستند، ارسیدی شده رسیدی معنی دوتاشم یکیه و ریشه فعل هم ارمک هست یعنی رسیدن و ریشه ای در رسیدن وجود نداره یعنی رس ریشش نیست چون از ریشه بخاطر تبدیلات
...
[مشاهده متن کامل]
فقط یک ر مونده و س هم که برای احتمال سازی در ترکی هست ارسیدی یعنی اگر می رسید که کلمه با تغیر وارد فارسی شده ولی معنی رو حفظ کرده ولی ریشه رو حفظ نکرده به این خاطر هست در فارسی وقتی ریشه یابی میکنید خیلی وقت ها به یک تک حرف میرسید و تک حرف بی معنی هست چون کلا میشه باهاش نهایتا سی تا کلمه ساخت، به همین خاطره گیج میشید مثلا رو از یرو ترکی هست یمعنی رفتن. یروان میشه چیزی که در حرکته و در فارسی همون روان هست چون ی منتقل نشده مثل رو در یورو، یرونده یعنی هر چیزی که در حرکت هست با حذف ی ایکه منتقل نشده رونده. میبینید کلمات کلا ترکی هستند و چگونگی ورود ترکی به زبان فارسی کاملا مشخص شده یعنی ورود نگیم بهتره چون چیزی وجود نداره که واردش بشه بلکه از ترکی درست شده

خیلی جالبه که کلمه اگر و مگر در ترکی از همین پسوند ار انتهای کلمات میاد ارسیدی یعنی اگر میرسید که این ار همون اگر هست و ارسیدی همون رسیدی که وارد فارسی شده
جامتونتن
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
دوستان می تواند واژه رسیدن رو در کتاب فرهنگ واژه های اوستا لینک پایین قرار می دهم ببینید
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

رسیدنرسیدنرسیدنرسیدن
منابع• https://archive.org/details/1_20221023_20221023_1515
یعنی کزازی و دیگران کلمه هم میخان بسازن با فرمول ترکی میسازند پسوند ده و نده و گی اضافه میکنند ولی نمیدونند این پسوندها ها ترکی هستند عجب اساتیدی. کزازی اینقدر توی فاز هست یادش رفته درست مطالعه کنه زبانها رو. پسوند نده در ترکی چیزی رو به شخصی منصوب میکنه. النده در دستش میشه
مک کنزی فقط خواسته بچسبونه مثلا کلمه رنج وار رو چرا باید به رنجور تبدیل کنه بعد بگه ناراحت میشه معنیش. کدوم قاعده میگه هر چیزی رو هر جور دوست داشتی تبدیل کن. بخاطر ورود کلمات از ترکی با تغیرات جزیی برای کلمات معنی جور میکنه. رنج وار دقیقا در رفرنس دوستمون وار انتهای کلمه همون وار ترکی هست
پهلوی رو بزور با بالا و پایین کردن تلفظها میخورونند به این کلمات پهلوی هیچ ربطی به فارسی نداره کاملا ترکی هست. با خوانش و برداشت شخصی افراد. همه کلمات در ترکی ریشه کاملا مشخص دارند حتی تعداد معانی. کاربرد تخصصی کلمات دقیقا یکی هست. گرامر یکی هست. چجوری خارجی ها تابحال اینقدر اطلاعات اشتباه به ما دادند ایا تعمدی بوده. من که شخص عادی هستم تمام ریشه های فارسی رو دراوردم اینا چجور زباشناس هستند و اینقدر پرت و پلا گفتند. حتی گرفته شدن حروفی مثل از، با، به، را و من از ترکی کاملا مشخص هست چطوری بوده، در زبان عامیانه میگن ازم استادی
...
[مشاهده متن کامل]

که عینا جمله ترکی وارد شده هست و پس از بسط از من ستادی شده یعنی از از �z ترکی گرفته شده ستادی از ایستمک ترکی و عینا با همون تلفظ گرفته شده یک تورک هم میگه استادی یا استاندی که حالت مجهولشم با ترکی یکیه این یعنی فارسی کلا شاخه ای از ترکی هست نه هندی هیچ ربط به هندی نداره جز شمارش و بعضی کلمات مثل دست و سر واین چیزها. یعنی از ترکی گرفتهشده بعدش هندی واردش شده که دقیقا با تاریخچه زبان و بکارگیری در هند مطابق هست

در ترکی بودن کلمه هیچ شکی نیست تمام فعلهایی که فکر میشود فارسی ناب هست بدون تغیر از ترکی وارد فارسی شده با حذف الف ابتدای کلمه.
ارمک یعنی رسیدن بالغ شدن
ارسیدی
ارشمک
ارسیدم
اردم
این فعل به رسل عربی هیچ ارتباطی نداره رسل یعنی ارسال کردن در حالی که این فعل به معنی رسیدن هست نه ارسال هست.
...
[مشاهده متن کامل]

مثل تمام فعلهای دیگه در فارسی اینم مستقیما از ترکی وارد شده. از فعل ارمک به معنای رسیدن به جایی گرفته شده. ارسیدی
مثال
داغا ارسیدی یعنی اگر به کوه رسیدی که مشابه بقیه فعلها اینم فقط الف فعل فعل حذف شده است. همچنین بخاطر همین قاعده هست در اکثر متون قدیمی صورت دیدمی، زدمی، او را همی گفتمی و غیر یک ی هم همیشه در انتهای فعل ها هست. همچنین ارمک یعنی رشد کردن به بلوغ رسیدن هم هست بخاطر همین هست میگن میوه رسیده .
...
[مشاهده متن کامل]

ریشه “رس” از “رَئِس” ( raēs - ) اوستایی میاد
در پهلوی به چهر “رسیتن” ( rasītan ) بوده
پیشنهاد استاد میرجلال الدین کزازی در نامه ی باستان:
بَوَنده: کامل.
بَوَندگی: کمال.
پیشنهاد استاد میرشمس الدین ادیب سلطانی در ترجمانی منطق ارسطو:
فرساخته: کامل.
فرساختگی: کمال.

...
[مشاهده متن کامل]

پیشنهاد استاد حلیل دوست خواه در گزارش اوستا:
رسا: کامل.
رسایی: کمال.
هر سه پیشنهاد درست است و روان و سازگار با جان زبان پارسی است.
پارسی را پاس بداریم: )

نایل شدن
واژه رسیدن
معادل ابجد 324
تعداد حروف 5
تلفظ re ( a ) sidan
ترکیب ( مصدر لازم ) [پهلوی: rasītan]
مختصات ( رَ دَ ) [ ع . ] ( مص ل . )
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
این مصدر کاملا پارسی هست در پارسی میانه نیز بوده است
get to
وارد شدن ، دخول
واژگانِ ( رسیدن، رساندن، رَس، رَسِش ) پارسی هستند که
در زبان پهلوی بسامان ( به ترتیب ) به گونه یِ ( رَسیدن، رَسینیدن، رَس، رَسیشن ) واگویی می شده اند.
این واژگان را می توانید با کارواژه ( رَستَن ) نیز بسنجید.
...
[مشاهده متن کامل]

چنانکه در رویه هایِ 71، 102، 204 از نبیگِ ( فرهنگنامه کوچک پهلوی ) نوشته یِ ( دیوید مک کنزی ) آمده است:

رسیدنرسیدنرسیدن
( رَ دَ ) [ ع . ] ( مص ل . ) 1 - آمدن ، وارد شدن . 2 - پیوند، تلاقی . 3 - پخته شدنِ میوه . 4 - کامل شدن ، بالغ شدن . 5 - مواظبت کردن . 6 - اثر کردن ، تأثیر گذاشتن .
در معین هم گفته شده عربی هست و دهخدا هم همینو اورده
...
[مشاهده متن کامل]

مثل جلوگیری که جلو ترکی هست
👈 با تغییر تلفظ شده رس ولی آن رسل یعنی آمدن عربیست

از رسل هست و این کلمه مصدر جعلی ارسل عربیست
افتادن= به جائی افتادن ؛ رسیدن به جائی و برخورد کردن به آن : و چنین گویند که شتربانی شتر گم کرده بود در آن بیابان میگردید تا بدانجا افتاد. ( قصص الانبیاء ص 152 ) .
نائل آمدن به
دست یافتن
فعل رسیدن ( با ریشه resid ) برای مواردی به کار می رود کسی یا چیزی "فاصله زیادی" را طی کرده باشد . .
فعل انگلیسی recede دقیقا به مفهوم حرکت به "فواصل دور" می باشد. این فعل مرکب از پیشوند re و ریشه cede می باشد که از مصدر لاتین cedere به معنی رفتن to go گرفته شده است ( ere در زبان لاتین پسوند مصدرساز است )
...
[مشاهده متن کامل]

برگرفته از: youtube، کانال زبانشناسی Originally Same

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٧)