شاید مفید، ثمربخش و راهگشا باشد بدانیم که انسان در طول تاریخ پیدایش خود روی کره زمین تاکنون و یا به بیانی دیگر از دوران مهد کودک تاریخ اندیشه یا فکر و خیال و تصور و توَهُم تا به امروز نتوانسته است بین دو نوع خدای زیر فرق و تمیز قائل شود: ... [مشاهده متن کامل]
الف - پروردگار یا آفریدگار کائنات و یا خدای حقیقی و واقعی یعنی اول، وسط، آخر، درون و بیرون همه چیز و همه کس یا بطور عام تر یعنی ظاهر و باطن این واقعیت و طبیعت و یا بطور کلی یعنی محتوا و محیط هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و بیشمار که غیر از او، آن و این هیچ موجود و هیچ چیز دیگری چه شهودی یا عینی و چه غیبی نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته باشد. موجود بودن یا وجود داشتن این نوع خدا از طرف انسان هرگز به هیچ نوع اثباتی هیچگونه نیازی نداشته و ندارد و نخواهد داشت بلکه خود انسان همیشه نیازمند شناخت این نوع خدا بوده و هست و خواهد بود. ب - خدای لفظی، کلمه ای، واژه ای، مقوله ای، مفهومی و ایده ای با نام های گوناگون در زبان های مختلف بشری که فقط در زبان و خط و فهم و عقل ناقص و محدود انسانی از موجودیت برخوردارست و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارد و درست به همین علت و دلیل کلیه سعی ها و کوشش های برهانی و استدلالی انسان در اثبات وجود این نوع خدا در اعصار گذشته و حال و آینده همیشه با شکست مواجه بوده و هست و خواهد بود. خدای حقیقی و واقعی یعنی خدای نوع اول در طول تاریخ پیدایش انسان روی کره زمین تاکنون هیچ انسان هایی را در بین اقوام یهود، عرب، عجم و هیچ قوم دیگری تحت عناوین سوشیانت، ناجی، شفابخش، نبی، پسر، رسول، خلیفه، ولی ، والی و هیچ عنوان دیگری برای تربیت و هدایت بشر بسوی معنویت های حقیقی و نور و روشنائی انتخاب، اعزام و ارسال ننموده و در گوش سر و دل هیچ انسانی یک جمله یا جملاتی وحیانی را تحت عنوان آیه و آیات نجوا و زمزمه نکرده است. تقسیم جوامع بشری به دو جبهه یا جناح بزرگ ؛ یکی موئمنین و صوابکاران و راستگویان و دیگری کفار و گناهکاران و دروغگویان از طرف خدای حقیقی و واقعی و به امر و خواست وی صورت نگرفته بلکه بنیانگذاران آئین ها و ادیان و مخترعین یوغ های سنگین و سبک شرایع آئینی و دینی طرفداران کلام های خیالی و اوهامی خود را موئمن و ثوابکار و راستگو و بهشتی معرفی نموده و مخالفین را کافر و گناهکار و دروغگو و جهنمی بر اساس خط مشی قبیله ای " تفرقه بینداز و حکومت کن "!. واژه ی نبی در اصل و ریشه به شکل نابی تلفظ و بیان میشده یعنی منسوب به ناب. موسا یا موسی نابی یهوه بوده به این معنا که نام یهوه را ناب تر از نام های دیگر در بین قوم یهود تبلیغ و ترویج می نموده. ایسا ( به زبان و خط قرآنی به شکل عیسی که بی معنا می باشد ) به قول مادرش ماریا خود را پسر آبَّا به شکل آبابا یعنی بابای آسمانی می پنداشته که با ریختن خونش به عنوان بره معصوم و بیگناه پدر آسمانی، گناهان نسل آدم و حوا ریخته و آمرزیده خواهند شد در میدان رقابت با قربانی و ریختن خون گاو و گوساله در کنار چادر یا خیمه عهد و پیمان توسط موسا. محمّد خود را رسولی معرفی کرده که نام الله و نام خود را زیر گنبد لاجوردی رنگ فلک الافلاک ترسیم و نقاشی نماید برتر و رفیع تر از نام های یهوه و آبَّا و موسا و ایسا و غیره و ذالک. خدای حقیقی و واقعی در لحظه ی جاودانه حال از دو حالت برخوردار است؛ یکی کلی و بیکران که در آن حالت برای انسان جاودانه غیر قابل شناخت باقی خواهد ماند و دیگری در قالب های جزئی غیر زنده و زنده نباتی و حیوانی و انسانی که به روش علمی و به تدریج قابل شناخت خواهند بود. این عالم یا دنیا به شکل این آسمان و زمین و هرآنچه که بین آنهاست در سفر بسیار طولانی و دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی به سر میبرد بین دو بهشت برین متوالی و همیشه و تا پایان این سفر مقطعی پس از وقوع مهبانگ های هشتم ( ۸م ، 8m ) در یک درجه تکاملی برتر از قبل از نو آفریده میشود. این شاهراه دایره وار و این سفر کلی در محتوای هرکدام از جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار بطور مطلق یکسان و برابر به خدای حقیقی و واقعی تعلق دارد بهمراه کلیه اجزای لاینفک و جدائی ناپذیر زنده و غیر زنده وی. هدف غائی یا نهائی این سفر های دایره وار مقطعی رجعت یا بازگشت به همان حالت آفرینش سرمدی، مبدئی، ازلی و ابدی یا اولیه در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین می باشد و نه حضور انسان در دادگاه عدل الهی یا الاهی بر اساس حکمت های موسائی - تورائی؛ ایسائی - ایوانگیئی ( عیسوی - انجیلی ) ؛ محمّدی - قرآنی ؛ زرتشتی - مزدیسنائی؛ هندوئی و بودائی - وِدائی و اوپانیشادی و اعم و ذالک و غیره و غیره. این گیتی یا کیهان و یا این جهان چه باشد با این همه وسعت و گستردگی و فراخی از دید محدود ما انسان ها در بین جهان های بیشمار / جز قطره ی ناچیزی جاودانه گرفتار در بند و کمند عشق و در پیچ و خم زلف تو ای یار! ای پروردگار! یا در بطن وجود و ماهیت و ذات مطلق و بیکران و بی نهایت تو ای آفریدگار کائنات!؟/.
. رَسول در لغت به معنی «فرستاده» می باشد و جمع آن «رُسُل» است و این واژه در زبان فارسی نیز در دوران بعد از اسلام مصطلح گردیده است. در آیین اسلام، رسول به معنای فرد دارای پیام مهم است یا به معنای واسطه در انجام کار است و به فرستاده یا پیغمبری گفته می شود که موظف به مأموریت و رسالتی از جانب خداست. رسول اخص از نبی ( پیک الهی ) است و رسول پیک ویژه است که ملک وحی بر او نازل می شود و او ملک را می بیند و با او سخن می گوید و مأمور به ابلاغ است. طبق حدیثی ۳۱۳ نفر از انبیای الهی رسول بودند. ... [مشاهده متن کامل]
آیات قرآن حداقل دوازده نفر را ( نوح، هود، صالح، ابراهیم، لوط، اسماعیل، شعیب، موسی، الیاس، یونس، عیسی و محمد ) رسول خوانده است. لیکن، جدای این دوازده نفر، قرآن از نزول وحی بر انبیاء و افراد بسیار دیگری و همچنین فرشتگان نیز سخن می راند. قرآن از پنج تن به نامهای نوح، ابراهیم ، موسی، عیسی و محمد با عنوان رسولانی یاد می کند که رسالت آن ها اصل شریعت و کتاب است و آن ها را اولوالعزم می داند. ترکیبی عربی - فارسی است از «رسول» عربی و «خدا» فارسی؛ و در ترجمه عبارت عربی «رسول الله» ( فرستاده خدا ) آمده است. این ترکیب عربی - فارسی احتمالاً پس از حمله اعراب به ایران ایجاد و در زبان فارسی مصطلح گردیده است. نزد مسلمانان فارسی زبان، «رسول خدا» به طور خاص به محمد پسر عبدالله گفته می شود زیرا در اعتقاد مسلمانان و بر اساس قرآن، محمد فرستاده و پیامبر خداوند است معنای اصلی رسول نوری است که از طرف خدا جهت آگاهی دادن به مردم آمده است.
جمع خورده و به معنی تمام رسالت ها است شحص رسول سفیر و نماینده خاص و پیامبر و نبی و همه وهمه می باشد و ضمنا برای کار خاص بسیار مهمی معین میشود
رسول یعنی ارسال شده و وقتی حکم خاص است و عمومی نیست از این واژه استفاده میشود در آیه شریفه ابلاغ که نام ابلاغ را من بر این آزیه نهادم الی آخوند ها آن را آیه تبلیغ میگفتند گفتم تبلیغ یک قال غالی است و شاید ... [مشاهده متن کامل]
عاری از حقیقت باشدچرا تدبر و تفکر و اندیشه در نام این آیه نمیکنید که پروردگار فقد و فقط برای یک ابلاغ حکم به حضرت پیامبر می فرماید ایکسیکه تورا ارسال میکنم که این حکم الهی را به اطلاع عموم برسانی که اتمام حجت شود و الی یا ایهاالنبی میشود ای کسیکه حامل خبر و خبررسان یاخبر نگار من هستی نباء به معنی اخبار است و نبی هم رسانه خبری است در سوره عم یتسائلون نباء عظیم ترجمه عموم مردگان تا زنده میشوند از هم سیوال میکنند چه خبر عظیم و مهمی اتفاق افتاده است در همه ترجمه ها عَمَّ که به معنی عموم است معنی نشده است و این هنر ترجمه نزد من است که دیگر احتیاج به تفسیر ندارد
فرسته
رسول : دراصل یک کلمه فارسی بوده و رسو به معنای رساننده چیزی می باشد ورسول تحریف کلمه رسون یا رسان به معنای فاعل آن ( رساننده ) می باشد ما اینگونه پسوند را درکلمات دمان ( دمنده ) خروشان ( خروشنده ) می توانیم ببینیم
رسول = سفیر خاص خداوند و فرستاده خاص است و حکم یا ایهالرسول بلغ بما انزل علیک ای رسول ابلاغ کن انچه بر تو نا ل شده است این حکم ماموریت خاص است و یعنی یا محمدص برو و حتما این فرمان را ابلاغ کن که در ایه ... [مشاهده متن کامل]
تبلیغ در سوره مائده آمده و نبی مکرم هم حکم خداوند را در غدیر خم در ولایت مولا علی ع ابلاغ کرد و حتی افرادی که چند کیلومتر رفته بودند برگرداند برای ابلاغ حکم و چند سال پیش در یکی شبکه های مذهبی فرق بین نبی با رسول را گفتم و عرض کردم که انبیا در خواب اکثرا فرشته وحی را رویت میکردند ولی نبی مکرم ما در بیداری فرشته وحی بر او نازل میشد که در سایت عبدتلکریم سروش هم باز همین مطلب را نوشتم که پیغمبر ما چون سفیر خاص خداوند بسوی بشر بود لقب رسوالله را گرفت و هر ایه ای که با یا ایهالرسول خطاب شود از محکمات و حکم صریح می باشد
( رسول ) جمع و به معنای پیامبران و فرستادگان و یا نامه بران و پیغام بران معنی می شود این کلمه از ریشه رِسِل به معنای جابجا کردن چیزی با ظریفی تمام و دقت تمام است مثل جابجا کردن شیشه که روی کارتن آن نوشته ... [مشاهده متن کامل]
شده با احتیاط حمل شود شکستنی است می باشد و دلیل نام گذاریش به پامبران این است چون کار دعوت و رساندن فرامین پروردگار به انسان ها باید با احتیاط هر چه تمام تر انجام شود.
فرستاده شده پیام آور
رسول یعنی بهترین رسول یعنی پیام آور رسول یعنی عشق و زندگی