رسوب

/rosub/

    alluvium
    deposit
    sediment
    precipitate
    precipitation

فارسی به انگلیسی

رسوب تانک فاضلاب
sludge

رسوب دندان
calculus

رسوب زردار
placer

رسوب سازی
sedimentation

رسوب گرفتن
precipitate

رسوب کردن
deposit, settle, subside, precipitate

مترادف ها

alluvium (اسم)
رسوب، ابرفت، ته نشین

sediment (اسم)
رسوب، ته نشین، طاقی، ته نشست، درده، لای

fouling (اسم)
رسوب، درده

sinter (اسم)
رسوب، ته مانده و زوائد ذوب ان

tartar (اسم)
رسوب، ته نشین، درده، تاتار، باره دندان

condensate (اسم)
رسوب، هم چگال

residuum (اسم)
رسوب، تفاله، تفاضل، باقی، باقی مانده، پس مانده

dreg (اسم)
رسوب، ته نشین، اشغال، درده، پس مانده، خرده ریز

پیشنهاد کاربران

ته نشین
دُرد
مردود شدن در امتحان
رسوب لردینه، لردینگی: رسوب شدگی
لرد. . . . درد. . . . لعاب. . . . .
ته نشین، لرد، درد، بقایا، تفاله، ته نشست، جرم، لای

رسوب: [ اصطلاح طب سنتی ]ته نشین مایعات و آنچه در مایعات اندازند و بر روی آب نایستد آن را راسب نامند.

بپرس