رسوب تانک فاضلابsludgeرسوب دندانcalculusرسوب زردارplacerرسوب سازیsedimentationرسوب گرفتنprecipitateرسوب کردنdeposit, settle, subside, precipitate
alluvium (اسم)رسوب، ابرفت، ته نشینsediment (اسم)رسوب، ته نشین، طاقی، ته نشست، درده، لایfouling (اسم)رسوب، دردهsinter (اسم)رسوب، ته مانده و زوائد ذوب انtartar (اسم)رسوب، ته نشین، درده، تاتار، باره دندانcondensate (اسم)رسوب، هم چگالresiduum (اسم)رسوب، تفاله، تفاضل، باقی، باقی مانده، پس ماندهdreg (اسم)رسوب، ته نشین، اشغال، درده، پس مانده، خرده ریز
ته نشیندُردمردود شدن در امتحانرسوب لردینه، لردینگی: رسوب شدگیلرد. . . . درد. . . . لعاب. . . . .ته نشین، لرد، درد، بقایا، تفاله، ته نشست، جرم، لایرسوب: [ اصطلاح طب سنتی ]ته نشین مایعات و آنچه در مایعات اندازند و بر روی آب نایستد آن را راسب نامند.+ عکس و لینک