متاسفانهٔ لغت نامهٔ دهخدا مملو از استباهات است و چندان فرهنگ لغت قابل اعتمادی نیست. ضمنا شانس آوردیم که اینبار معنی �رسته� رو با قسمی از حال و احوال� شتر� نیامیخته!
رده
category
رُسته از ریشه رُستن به معنی روییده شده است از مصدر رُستن به معنی روییدن و رشد و نمو کردن است نورُسته یعنی تازه روییده ، نورس ، نورسیده، نونهال ، نودمیده ، نو بالیده و نو شکفته است ولی رَسته به معنی رهیده و نجات یافته مانند غم رسته، ، وارسته از مصدر رَستن است
شادروان دهخدا گوید رسته || گویا زری باشد که هنوز پاک نشده و کدورات خاک و سنگ در آن است ، مقابل ساو. - این درست نیست چرا که درباره ساو گفته اند زری باشد که اتش ندیده تفسیر ابوالفتوح گوید � زر ساو باشد از
... [مشاهده متن کامل] معدن گرفته که بگداختن و اصلاح محتاج باشد� ( تفسیر ابوالفتوح ) - پس زر رسته زر پاک و ویژه باشد و ساو زر اتش نادیده - چنانکه زر ساو را به عربی قراضه خوانده اند و القُراضَةُ من المال: ردیئُهُ وخسیسُهُ - پس رسته زر پاک است و زر ساو اتش ندیده است
ننگ مدار تا از ننگ رسته باشی.
در اینجا رسته باشی فعل مرکب هست و رسته صفت مفعولی که نباید با مسند اشتباه گرفته شود.
ننگ مدار تا از ننگ رسته ( نجات یافته ) باشی.
section
ردیف. . . .
رسته ESTATE :[اصطلاح جامعه شناسی]شکلی از قشربندی همراه با نابرابریهای بین گروههایی از افراد که به وسیله ی قانون به رسمیت شناخته شده است.
منبع https://rasekhoon. net
رسته : [ اصطلاح نظامی ]آرمی است که روی یقه لباس نصب می شود و نشان دهنده ی تخصص فرد نظامی است.
رسته به معنی سر راه هم آمده.
اما ( سیل ) بسیار کاروانسرای که بر رسته ی وی بود ویران کرد.
تاریخ بیهقی، دکتر فیاض، ۱۳۸۴، ص ۳۴۲.
رشد کرده بر کتف او دوپاره گوشت بود بزرگ بر رسته دراز
با سلام و احترام و سپاس از سروران و گرامیان سایت وزین آبادیس .
در قسمت � معنی رسته در لغت نامۀ دهخدا اینگونه بیان فرمودید � :
رسته. [ رَ ت َ / ت ِ ] ( ن مف / نف ) اسم مفعول از مصدر رَستن. ( فرهنگ نظام ) . خلاص شده و نجات یافته و آزادکرده و رهایی یافته. ( ناظم الاطباء ) . خلاص شده ، یعنی رهاگشته و آزادشده. ( از شعوری ج 2 ورق 15 ) .
... [مشاهده متن کامل]
اگر کلمۀ � رسته � همانطور که در متن نیز آمده ، اسم مفعول از مصدر زیستن باشد ، به نظرم معنی � آزاد کرده � که نقل قول از ناظم الاطبا می باشد ،
می بایست یک اشتباه تایپی یا چاپی باشد . زیرا در آن صورت اسم مفعول نخواهد بود و معنای فاعلیت به خود میگیرد . و همانطور که در متن و در نقل قول از ( شعوری ج 2 ورق 15 ) آمده ، معنی � آزاد شده � صحیح تر می باشد .
با تشکر و قدر دانی از زحمات استادان بزرگوار و گرامی .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)