give (فعل)
واگذار کردن، بخشیدن، دادن، تخصیص دادن، اتفاق افتادن، گریه کردن، عطاء کردن، ارائه دادن، رساندن، بیان کردن، افکندن، شرح دادن، نسبت دادن به، بمعرض نمایش گذاشتن، تقدیم داشتن
convey (فعل)
بردن، نقل کردن، حمل کردن، رساندن
supply (فعل)
تهیه کردن، تولید کردن، رساندن، تامین کردن، تدارک دیدن، دادن به
put in (فعل)
تقاضا کردن، رساندن، مداخله کردن، کنار امدن با
impart (فعل)
سهم دادن، رساندن، بیان کردن، افشاء کردن، ابلاغ کردن، بهره مند ساختن، افاضه کردن
forward (فعل)
جلوانداختن، رساندن، ارسال کردن، فرستادن
transmit (فعل)
انتقال دادن، رساندن، پراکندن، فرا فرستادن، فرستادن، مخابره کردن، سرایت کردن
broadcast (فعل)
منتشر کردن، رساندن، پخش کردن، پراکندن، اشاعه دادن
imply (فعل)
اشاره کردن، رساندن، دلالت ضمنی کردن بر، اشاره داشتن بر
understand (فعل)
درک کردن، دریافتن، رساندن، فهمیدن، سردرآوردن از، ملتفت شدن
extend (فعل)
بزرگ کردن، منبسط کردن، ادامه دادن، رساندن، دراز کردن، توسعه دادن، طولانی کردن، طول دادن، تمدید کردن