lazy, lethargic
رخوت اور
opiate
رخوت بخشیدن
stupefy
رخوت و بی حالی بهاری
spring fever
فارسی به انگلیسی
رخوت اور
رخوت بخشیدن
رخوت و بی حالی بهاری
مترادف ها
سستی، رخوت، تنبلی، راحت طلبی، تن اسایی
سستی، رخوت
رخوت، بی علاقگی، سبات، خواب مرگ، بی حالی، مرگ کاذب، موت کاذب، تهاون
وقفه، رخوت، از کار افتادگی، عجز، بی حالی، فلج، رعشه، سکته ناقص، خواب رفتگی
سستی، رخوت، خستگی، بی میلی، سستی تب، تب سبک
سستی، رخوت
پیشنهاد کاربران
سلام:
در صورت امکان تلفظ صوتی کلمات را درج سیستم کنید تا افراد غیر فارسی زبان در استفاده کلمات خطا نکنند.
در صورت امکان تلفظ صوتی کلمات را درج سیستم کنید تا افراد غیر فارسی زبان در استفاده کلمات خطا نکنند.
سستی َ بیحالی
رخت و لباس
. . . روزی در اینجا سوای رخوت و بالاپوش و اسباب سفر. . .
سفرنامه میرزا ابوالحسن خان ایلچی_حیرت نامه
رخت و لباس
. . . روزی در اینجا سوای رخوت و بالاپوش و اسباب سفر. . .
سفرنامه میرزا ابوالحسن خان ایلچی_حیرت نامه
بیحالی، رخام، سستی، شلی، ناتوانی، نرمی، وارفتگی، وهن
سستی