breakthrough
رخنه کردن
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
روی دادن، فاش شدن، نشر کردن، بیرون آمدن، نفوذ کردن، رخنه کردن، بخار پس دادن، فرا تراویدن
فهمیدن، نفوذ کردن در، بداخل سرایت کردن، رخنه کردن، فرانشت کردن
پیشنهاد کاربران
سرایت
نفوذ
ثقبه
ثلمه
چاک
درز
رسوخ
روزن
سوراخ
شقاق
شکاف
منفذ
نفوذ
ثقبه
ثلمه
چاک
درز
رسوخ
روزن
سوراخ
شقاق
شکاف
منفذ
نفوذ کردن
فرار کردن