رحمت

/rahmat/

    charity
    humaneness
    mercy
    commiseration
    pardon
    grace
    blessing

فارسی به انگلیسی

رحمت به
may...be blessed, may..rest in peace

رحمت خدا
mercy

رحمت غیر مترقبه
manna

رحمت فرستادن
to invoke gods blessing

مترادف ها

mercy (اسم)
مروت، بخشش، شفقت، رحم، رحمت، امان

پیشنهاد کاربران

رحمت به معنای لطف کردن، محبت کردن هم هست
رحمت به معنای دل سوزی هم آمده است
مهرداد
رحمت به معنای دل سوزی هم آمده است
سلیم
رحمت: واژه ای اربی ست برابری با مهرورزی در فارسی دارد، نه دید.
سلیم
رحمت: واژه ای اربی ست برابر با دید در فارسی ست.
مهربانی
رئوف و مهربان نام پدر خدا بیامرز من که رحمت الله بود که هر روز از زندگیم که میگذره بیشتر دلم براش تنگ میشه. . 😔❤️❤️❤️🙏🌸
معنی رحمت :لطف ، مهربانی
کلمه ( رحمت ) به معنای تأثر قلب است که از مشاهده ضرر و یا نقص در دیگران به آدمی دست می دهد و آدمی را وا می دارد که در مقام جبران ضرر و اتمام نقص او برآید، ولی وقتی این کلمه به خدای تعالی که اجل از داشتن
...
[مشاهده متن کامل]
قلب است نسبت داده شود، دیگر به معنای تأثر قلبی نیست ، بلکه به معنای نتیجه آن تأثر است ، نتیجه تأثر در ما آدمیان این بود که در مقام جبران نقص طرف برآئیم ، رحمت خدای تعالی نیز به همین معنا است . پس اینکه میگوئیم خدا رحیم است ، معنایش این است که نقص بنده را جبران نموده حاجتش را برآورده و بیماریش را شفا می دهد. ( ترجمه تفسیر المیزان )

مرسی یا mercy

این واژه هم ماند هفتاد درصد دیگر واژه های زبان عربی ایرانی است :
واژه *مت یک واژه اوستایی است ( همتای mate انگلیسی ) که هم درجای پیشوند و هم درجای پسوند می نشیند و به معنای همراهی و همنشینی است مانند ندامت ( در سنسکریت ned नेद् =پشیمانی ) تهمت ( توه=آزار ) گیامت - قیامت ( گیا=زنده، گیان=جان ) و گیمت - قیمت ( گی=ارزش ) و زحمت - زهمت ( زه=کاستن ) و خدمت - هدمت ( خد - هد=خانه ) و رهمت ( ره، راه، هدایت ) و حکمت - هکمت ( هک یا هغ ( حق ) ) و مت گئُشاواره=با گوشواره و مت هیزوانگ= با زبان.
...
[مشاهده متن کامل]

*پی رس: فرهنگ واژگان اوستایی: شادروان احسان بهرامی - فریدون جُنیدی

رحمت و مهربانی
رحمت :مهربانی و امان
مهر
رحمت یعنی :معدن خوبیها _ امیدبه انسانها _ نورزندگی _ شاداب بودن _ آرامش خشیدن
ترجیح دادن کسی به دیگران با دادن پشتیبانی و نعمت .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس