رحم

/rahem/

    womb
    compassion
    pity
    mercy
    uterus

فارسی به انگلیسی

رحم اوردن
to have pity or mercy

رحم بند
pessary

رحم دل
compassionate

رحم زاهدان
womb

رحم کردن
pity

مترادف ها

womb (اسم)
شکم، بطن، رحم، زهدان، بچه دان

mercy (اسم)
مروت، بخشش، شفقت، رحم، رحمت، امان

compassion (اسم)
شفقت، رحم، دلسوزی، غمخواری

lenity (اسم)
مدارا، ملایمت، نرمی، شفقت، رحم، رقت قلب

ruth (اسم)
شفقت، رحم، دلسوزی، تاسف

matrix (اسم)
موطن، رحم، ماتریس، زهدان، بچه دان، جای پیدایش

clemency (اسم)
مروت، بخشندگی، رحم، اعتدال عناصر

uterus (اسم)
رحم، زهدان، بچه دان

pity (اسم)
افسوس، مروت، بخشش، رحم، ترحم، همدردی، مرحمت، حس ترحم

compunction (اسم)
غرامت، رحم، پشیمانی، ندامت

پیشنهاد کاربران

رَحْم به معنی مهربانی نیست، در عربی مهربانی را عطوفت یا محبت می نامند، معنای درست رحم کمی پیچیده تر است.
رحم هنگامی است که یک شخص ظالم از ظلم خود صرف نظر کند و به شخص مظلوم رحم کند.
رحم در واقع یک صفت مثبت برای یک شخص منفی است.
رَحم
رام در ایران باستان ، نام ایزد یا خُدایگون ( رَبُّ النّوع ) بوده که در دین اسلام به نام یکی از زاب های ( صفات ) خداوند بَرنامیده شده است ، نام برخی از رام ها یا رامان :
شهَرام = شاه ایزد
بَهر ام = جَنگ ایزد
...
[مشاهده متن کامل]

مَهرام = بزرگ ایزد
رامهُرمُز = هُرمُز ایزد
رامین = ایزد گون ، ایزد وَش
پِدرام = نیک / شاد / خرم / خوش ایزد
بَگرام = بَغ ایزد ( در ایران خاوری : افغانستان )

دو معنی دارد یکی ترحم و مهربانی دوم رحمی که در موجودات ماده برای بچه آوری وجود دارد.
زهدان = رَحِم
" زَه" یا زِه، بن کنونی کارواژه " زهیدن" به چم زاییدن ( بچه آوردن ) است، بر همین پایه "درد زه" چم [درد زایمان] دارد.
زه به چم بچه و کودک بوده و زهیدن برابر با بچه آوردن است که کم کم به ریخت زاییدن ساده شده.
زهدان = جای بچه، بچه گاه
زِهراه = واژن، زایش راه
رَحم
واژه ای پارسی و اربیده شده و نام ایزدی در ایران باستان به نام " رام یا رَم " بوده است.
میتوان به شکل های : رَهم ، رَیم ، رام و رَم به کار بُرد ؛ بَرساخته های اربی از رَحَمَ وَ بَرابَر پارسی آن ها :
...
[مشاهده متن کامل]

راحِم = رَهمَنده ، رامَنده
مَرحوم = رَهمیده ، رامیده
تَرحیم = رَهمانِش ، رامانِش
تَرَحُّم = رَهمِش ، رامِش
اِرحام = رَهمیدَن ، رامیدَن
مُراحِم = هَم رَهمی ، هَم رامی
رَحمان = رَهمِشمند ، رامِشمَند ، رَهمه ، رامه ، رَهمو ، رامو
رَحیم = رَهما ، راما
اَرحام = رَهم ها ، رام ها

بخشاییدن کسی.
بخشیدن کسی.
رَحمیدن به کسی.
مهربانی، بخشیدن

شفقت
زنانه : پریود - عادت ماهیانه - قاعدگی -
به بچه دان زن رَحِم گویند چون در زمان تولد گشاد می شود و اجازه می دهد نوزاد از بچه دان به بیرون بیاید. رَحِم در اصل به نوزاد با خاصیت گشاد شدن اش رحم می کند تا نجات پیدا کرده و در بچه دان مادر تلف نشود.
...
[مشاهده متن کامل]

پس رحم به معنی تنگ نگرفتن امری بر کسی به منظور کمک به او برای نجات و رهایی اش. پس حضرت حق در زمان تولد بر همه ما اولین رحم خود را نشان داد.
حضرت حق در آیه 16 سوره انعام می فرماید:
مَنْ یُصْرَفْ عَنْهُ یَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ ۚ وَذَٰلِکَ الْفَوْزُ الْمُبِینُ هر کس در آن روز از عذاب برهد همانا به رحمت خدا نائل گردیده است، و این فیروزی و سعادتی آشکار است.

rahm این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
مَرژ ( اوستایی: مَرِژدا )
دَیا، کریپ ( سنسکریت )
آفریت ( کردی: آفره ت )
ژامال ( کردی: زامال )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس