رحلت کردن


    depart
    to pass away
    to die
    to emigrate

مترادف ها

pike (فعل)
نیزه زدن، سریعا رفتن، رحلت کردن، با چیز نوک تیز سوراخ کردن

پیشنهاد کاربران

⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است )

⚫ واژه ی برنهاده: کوچمُردن

⚫ نگارش به خط لاتین: Kuchmordan

⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند:
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، دکتر حیدری ملایری، دکتر حسابی، دکتر ادیبسلطانی

⚫ سایِن ها ( nuances ) را باهم جابجا نشناسیم.

فوت. . . . مرگ. . . . درگذشت. . . .

بپرس