رحل اقامت افکندن


    to take abode

مترادف ها

abode (فعل)
رحل اقامت افکندن

پیشنهاد کاربران

پاتابه باز کردن در جائی ؛ رحل اقامت افکندن در آنجا. اِلقاء عصا. القاء جران.
اقامت کردن، ساکن شدن، سکنی گزیدن، سکونت کردن

بپرس