digital computer
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
کامپیوتر، رایانه، شمارنده، ماشین حساب، ماشین حساب الکترونی
پیشنهاد کاربران
وقتیکه واژه "رایانه" از" یار" ریشهشده؛ بس پارثی محسئب نمیشه ومصطلح معار ساختگی واشتباه هست.
در پارثی:
رای=برای for
رایانه = برای انه؟؟؟؟ مفهومی ندارد
. . .
لذا بهتر از این کلمه نو باید:
... [مشاهده متن کامل]
یاررای = یارای =یارا
یا
رای یار=رایار
یا
وایار
دایار
یاردا
یاروا
. . .
باشد؛
هم معنی وتلفظ وپارثی تر هست.
. . .
به
رای
را
وا
برای
about
for
N
. . .
رجوع شود.
در پارثی:
رای=برای for
رایانه = برای انه؟؟؟؟ مفهومی ندارد
. . .
لذا بهتر از این کلمه نو باید:
... [مشاهده متن کامل]
یاررای = یارای =یارا
یا
رای یار=رایار
یا
وایار
دایار
یاردا
یاروا
. . .
باشد؛
هم معنی وتلفظ وپارثی تر هست.
. . .
به
رای
را
وا
برای
. . .
رجوع شود.
لب تاپ یا کامپیوتر
رایانه یعنی کامپیوتر یا لب تاب
همون رایانه که تشکیل شده از سخت افزار و نرم افزار هستش
کامپیوتر🤷🏻♀️
کامپیوتر🤷🏻♀️
صفحه نمایشگر
حاسوب
دستگاهی که قدرت محاسبه، پردازش و نمایش اطلاعات داده شده به آن به صورت خروجی تصویری و یا کاغذی را دارد و از اجزای مختلفی تشکیل شده است.
رایانه[۱] یا کامپیوتر ( به انگلیسی: computer ) ماشینی است که از آن برای پردازش اطلاعات استفاده می شود.
نام
در زبان انگلیسی «کامپیوتر» به ماشینی می گفتند که محاسبات ریاضی را ( بدون ابزارهای کمکی مکانیکی ) انجام می داد. بر اساس «واژه نامه ریشه یابی Barnhart Concise» واژه کامپیوتر در سال ۱۶۴۶ به زبان انگلیسی وارد گردید که به معنی «شخصی که محاسبه می کند» بوده است و سپس از سال ۱۸۹۷ به ماشین های محاسبه مکانیکی گفته می شد. در هنگام جنگ جهانی دوم «کامپیوتر» به زنان نظامی انگلیسی و آمریکایی که کارشان محاسبه مسیرهای شلیک توپ های بزرگ جنگی توسط ابزار مشابهی بود، اشاره می کرد[نیازمند منبع].
... [مشاهده متن کامل]
در اوایل دهه ۵۰ میلادی هنوز اصطلاح ماشین حساب ( computing machines ) برای معرفی این ماشین ها به کار می رفت. پس از آن عبارت کوتاه تر کامپیوتر ( computer ) به جای آن به کار گرفته شد. ورود این ماشین به ایران در اوائل دهه ۱۳۴۰ بود و در فارسی از آن زمان به آن «کامپیوتر» می گفتند. واژه رایانه در دو دهه اخیر در فارسی رایج شده و به تدریج جای «کامپیوتر» را گرفت[نیازمند منبع].
برابر این واژه در زبان های دیگر حتماً همان واژه زبان انگلیسی نیست. در زبان فرانسوی واژه "ordinateur"، که معادل «سازمان ده» یا «ماشین مرتب ساز» می باشد به کار می رود. در اسپانیایی "ordenador" با معنایی مشابه استفاده می شود، همچنین در دیگر کشورهای اسپانیایی زبان computadora بصورت انگلیسی مآبانه ای ادا می شود. در پرتغالی واژه computador به کار می رود که از واژه computar گرفته شده و به معنای «محاسبه کردن» می باشد. در ایتالیایی واژه "calcolatore" که معنای ماشین حساب بکار می رود که بیشتر روی ویژگی حسابگری منطقی آن تاکید دارد. در سوئدی رایانه "dator" خوانده می شود که از "data" ( داده ها ) برگرفته شده است. به فنلاندی "tietokone" خوانده می شود که به معنی «ماشین اطلاعات» می باشد. اما در زبان ایسلندی توصیف شاعرانه تری بکار می رود، «tölva» که واژه ایست مرکب و به معنای «زن پیشگوی شمارشگر» می باشد. در چینی رایانه «dian nao» یا «مغز برقی» خوانده می شود. در انگلیسی واژه ها و تعابیر گوناگونی استفاده می شود، به عنوان مثال دستگاه داده پرداز ( «data processing machine» ) . اما اکنون اکثر انسان ها کامپیوتر را مهمترین نیاز بشر می دانند . کامپیوتر در زبان فارسی به رایانه معروف است.
معنای واژهٔ فارسی رایانه
واژهٔ رایانه از مصدر رایانیدن ساخته شده که در فارسی میانه به شکلِ rāyēnīdan و به معنای «سنجیدن، سبک و سنگین کردن، مقایسه کردن» یا «مرتّب کردن، نظم بخشیدن و سامان دادن» بوده است. [نیازمند منبع] این مصدر در زبان فارسی میانه یا همان پهلوی کاربرد فراوانی داشته و مشتق های زیادی نیز از آن گرفته شده بوده. در زبان فارسی نو یا همان فارسی ( دری ) این فعل و مشتق هایش به کار نرفته اند. [نیازمند منبع] برایِ مصدر رایانیدن/ رایاندن در لغتنامهٔ دهخدا چنین آمده:
رایاندن
[ دَ ] ( مص ) رهنمائی نمودن به بیرون . هدایت کردن . ( ناظم الاطباء ) . اما در مآخذ دیگر دیده نشد.
و گویا تنها در فرهنگ ناظم الاطبا آمده است.
شکلِ فارسی میانهٔ این واژه rāyēnīdan بوده و اگر می خواسته به فارسی نو برسد به شکل رایانیدن/ رایاندن درمی آمده. ( بسنجید با واژه یِ فارسیِ میانه یِ āgāhēnīdan که در فارسیِ نو آگاهانیدن/ آگاهاندن شده است ) .
این واژه از ریشه یِ فرضیِ ایرانیِ باستانِ –radz* است که به معنایِ «مرتّب کردن» بوده. این ریشه به صورتِ –rad به فارسیِ باستان رسیده و به شکلِ rāy در فارسیِ میانه ( پهلوی ) به کار رفته. از این ریشه ستاک هایِ حالِ و واژه هایِ زیر در فارسیِ میانه و نو به کار رفته اند:
- ā - rādz - a*یِ ایرانیِ باستان - ā - rāy ِ فارسی میانه که در واژه یِ آرایشِ فارسیِ نو دیده می شود.
- pati - rādz - a*یِ ایرانیِ باستان - pē - rāy ِ فارسی میانه که در واژه یِ پیرایشِ فارسیِ نو دیده می شود؛ و
- rādz - ta*یِ ایرانیِ باستان rāst ِ فارسی میانه که در واژه یِ راستِ فارسیِ نو دیده می شود.
این ریشه یِ ایرانی از ریشه یِ هندواروپاییِ - reĝ* به معنایِ «مرتّب کردن و نظم دادن» آمده است. از این ریشه در
هندی rāj - a به معنیِ «هدایت کننده، شاه» ( یعنی کسی که نظم می دهد ) ؛
لاتینی rect - us به معنیِ «راست، مستقیم»،
فرانسه di - rect به معنیِ «راست، مستقیم»،
آلمانی richt به معنیِ «راست، مستقیم کردن» و
انگلیسی right به معنیِ «راست، مستقیم، درست»
برجای مانده است.
در فارسیِ نو پسوندِ - ـه ( = /e/ در فارسی رسمی ایران و /a/ در فارسی رسمی افغانستان و تاجیکستان ) را به ستاکِ حالِ فعل ها می چسبانند تا نامِ ابزارِ آن فعل ها به دست آید ( البته با این فرمول مشتق های دیگری نیز ساخته می شود، امّا در اینجا تنها نامِ ابزار مدِّ نظر است ) ؛ برای نمونه از
مالـ - ( یعنی ستاکِ حالِ مالیدن ) + - ـه، ماله «ابزار مالیدنِ سیمان و گچِ خیس»
گیر - ( یعنی ستاکِ حالِ گرفتن ) + - ـه، گیره «ابزار گرفتن»
پوشـ - ( یعنی ستاکِ حالِ پوشیدن ) + - ـه، پوشه «ابزار پوشیدن» ( خود را جایِ کاغذهایی بگذارید که پوشه را می پوشند! )
رسانـ - ( یعنی ستاکِ حالِ رساندن ) + - ـه، رسانه «ابزار رساندنِ اطّلاعات و برنامه هایِ دیداری و شنیداری»
حاصل می گردد.
در فارسیِ نو پسوندِ - ـه ( = e - یا همان a - ) را به ستاکِ حالِ "رایانیدن" یعنی رایانـ - چسبانده اند تا نامِ ابزارِ این فعل ساخته شود؛ یعنی "رایانه" به معنایِ «ابزارِ نظم بخشیدن و سازماندهی ( ِ داده ها ) » است.
سازندگان این واژه به واژه یِ فرانسویِ این مفهوم، یعنی ordinateurتوجّه داشته اند[۲] که در فرانسه از مصدرِ ordre «ترتیب و نظم دادن و سازمان بخشیدن» ساخته شده. به هرحال، معنادهیِ واژه یِ رایانه برایِ این دستگاه جامع تر و رساتر از کامپیوتر است. یادآور می شود که computerبه معنایِ «حس . . .
نام
در زبان انگلیسی «کامپیوتر» به ماشینی می گفتند که محاسبات ریاضی را ( بدون ابزارهای کمکی مکانیکی ) انجام می داد. بر اساس «واژه نامه ریشه یابی Barnhart Concise» واژه کامپیوتر در سال ۱۶۴۶ به زبان انگلیسی وارد گردید که به معنی «شخصی که محاسبه می کند» بوده است و سپس از سال ۱۸۹۷ به ماشین های محاسبه مکانیکی گفته می شد. در هنگام جنگ جهانی دوم «کامپیوتر» به زنان نظامی انگلیسی و آمریکایی که کارشان محاسبه مسیرهای شلیک توپ های بزرگ جنگی توسط ابزار مشابهی بود، اشاره می کرد[نیازمند منبع].
... [مشاهده متن کامل]
در اوایل دهه ۵۰ میلادی هنوز اصطلاح ماشین حساب ( computing machines ) برای معرفی این ماشین ها به کار می رفت. پس از آن عبارت کوتاه تر کامپیوتر ( computer ) به جای آن به کار گرفته شد. ورود این ماشین به ایران در اوائل دهه ۱۳۴۰ بود و در فارسی از آن زمان به آن «کامپیوتر» می گفتند. واژه رایانه در دو دهه اخیر در فارسی رایج شده و به تدریج جای «کامپیوتر» را گرفت[نیازمند منبع].
برابر این واژه در زبان های دیگر حتماً همان واژه زبان انگلیسی نیست. در زبان فرانسوی واژه "ordinateur"، که معادل «سازمان ده» یا «ماشین مرتب ساز» می باشد به کار می رود. در اسپانیایی "ordenador" با معنایی مشابه استفاده می شود، همچنین در دیگر کشورهای اسپانیایی زبان computadora بصورت انگلیسی مآبانه ای ادا می شود. در پرتغالی واژه computador به کار می رود که از واژه computar گرفته شده و به معنای «محاسبه کردن» می باشد. در ایتالیایی واژه "calcolatore" که معنای ماشین حساب بکار می رود که بیشتر روی ویژگی حسابگری منطقی آن تاکید دارد. در سوئدی رایانه "dator" خوانده می شود که از "data" ( داده ها ) برگرفته شده است. به فنلاندی "tietokone" خوانده می شود که به معنی «ماشین اطلاعات» می باشد. اما در زبان ایسلندی توصیف شاعرانه تری بکار می رود، «tölva» که واژه ایست مرکب و به معنای «زن پیشگوی شمارشگر» می باشد. در چینی رایانه «dian nao» یا «مغز برقی» خوانده می شود. در انگلیسی واژه ها و تعابیر گوناگونی استفاده می شود، به عنوان مثال دستگاه داده پرداز ( «data processing machine» ) . اما اکنون اکثر انسان ها کامپیوتر را مهمترین نیاز بشر می دانند . کامپیوتر در زبان فارسی به رایانه معروف است.
معنای واژهٔ فارسی رایانه
واژهٔ رایانه از مصدر رایانیدن ساخته شده که در فارسی میانه به شکلِ rāyēnīdan و به معنای «سنجیدن، سبک و سنگین کردن، مقایسه کردن» یا «مرتّب کردن، نظم بخشیدن و سامان دادن» بوده است. [نیازمند منبع] این مصدر در زبان فارسی میانه یا همان پهلوی کاربرد فراوانی داشته و مشتق های زیادی نیز از آن گرفته شده بوده. در زبان فارسی نو یا همان فارسی ( دری ) این فعل و مشتق هایش به کار نرفته اند. [نیازمند منبع] برایِ مصدر رایانیدن/ رایاندن در لغتنامهٔ دهخدا چنین آمده:
رایاندن
[ دَ ] ( مص ) رهنمائی نمودن به بیرون . هدایت کردن . ( ناظم الاطباء ) . اما در مآخذ دیگر دیده نشد.
و گویا تنها در فرهنگ ناظم الاطبا آمده است.
شکلِ فارسی میانهٔ این واژه rāyēnīdan بوده و اگر می خواسته به فارسی نو برسد به شکل رایانیدن/ رایاندن درمی آمده. ( بسنجید با واژه یِ فارسیِ میانه یِ āgāhēnīdan که در فارسیِ نو آگاهانیدن/ آگاهاندن شده است ) .
این واژه از ریشه یِ فرضیِ ایرانیِ باستانِ –radz* است که به معنایِ «مرتّب کردن» بوده. این ریشه به صورتِ –rad به فارسیِ باستان رسیده و به شکلِ rāy در فارسیِ میانه ( پهلوی ) به کار رفته. از این ریشه ستاک هایِ حالِ و واژه هایِ زیر در فارسیِ میانه و نو به کار رفته اند:
- ā - rādz - a*یِ ایرانیِ باستان - ā - rāy ِ فارسی میانه که در واژه یِ آرایشِ فارسیِ نو دیده می شود.
- pati - rādz - a*یِ ایرانیِ باستان - pē - rāy ِ فارسی میانه که در واژه یِ پیرایشِ فارسیِ نو دیده می شود؛ و
- rādz - ta*یِ ایرانیِ باستان rāst ِ فارسی میانه که در واژه یِ راستِ فارسیِ نو دیده می شود.
این ریشه یِ ایرانی از ریشه یِ هندواروپاییِ - reĝ* به معنایِ «مرتّب کردن و نظم دادن» آمده است. از این ریشه در
هندی rāj - a به معنیِ «هدایت کننده، شاه» ( یعنی کسی که نظم می دهد ) ؛
لاتینی rect - us به معنیِ «راست، مستقیم»،
فرانسه di - rect به معنیِ «راست، مستقیم»،
آلمانی richt به معنیِ «راست، مستقیم کردن» و
انگلیسی right به معنیِ «راست، مستقیم، درست»
برجای مانده است.
در فارسیِ نو پسوندِ - ـه ( = /e/ در فارسی رسمی ایران و /a/ در فارسی رسمی افغانستان و تاجیکستان ) را به ستاکِ حالِ فعل ها می چسبانند تا نامِ ابزارِ آن فعل ها به دست آید ( البته با این فرمول مشتق های دیگری نیز ساخته می شود، امّا در اینجا تنها نامِ ابزار مدِّ نظر است ) ؛ برای نمونه از
مالـ - ( یعنی ستاکِ حالِ مالیدن ) + - ـه، ماله «ابزار مالیدنِ سیمان و گچِ خیس»
گیر - ( یعنی ستاکِ حالِ گرفتن ) + - ـه، گیره «ابزار گرفتن»
پوشـ - ( یعنی ستاکِ حالِ پوشیدن ) + - ـه، پوشه «ابزار پوشیدن» ( خود را جایِ کاغذهایی بگذارید که پوشه را می پوشند! )
رسانـ - ( یعنی ستاکِ حالِ رساندن ) + - ـه، رسانه «ابزار رساندنِ اطّلاعات و برنامه هایِ دیداری و شنیداری»
حاصل می گردد.
در فارسیِ نو پسوندِ - ـه ( = e - یا همان a - ) را به ستاکِ حالِ "رایانیدن" یعنی رایانـ - چسبانده اند تا نامِ ابزارِ این فعل ساخته شود؛ یعنی "رایانه" به معنایِ «ابزارِ نظم بخشیدن و سازماندهی ( ِ داده ها ) » است.
سازندگان این واژه به واژه یِ فرانسویِ این مفهوم، یعنی ordinateurتوجّه داشته اند[۲] که در فرانسه از مصدرِ ordre «ترتیب و نظم دادن و سازمان بخشیدن» ساخته شده. به هرحال، معنادهیِ واژه یِ رایانه برایِ این دستگاه جامع تر و رساتر از کامپیوتر است. یادآور می شود که computerبه معنایِ «حس . . .
کامپیوتر،
وسیله ای که توانایی برنامه ریزی شدن ، دریافت ، ارسال و ذخیره کردن اطلاعات را دارد.
وسیله ای که توانایی برنامه ریزی شدن ، دریافت ، ارسال و ذخیره کردن اطلاعات را دارد.