راوی

/rAvi/

    narrator
    teller
    relater

مترادف ها

narrator (اسم)
سخنگو، گوینده، راوی، گوینده داستان

storyteller (اسم)
قصه گو، نقال، راوی، داستان سرا

پیشنهاد کاربران

واژه راوی
معادل ابجد 217
تعداد حروف 4
تلفظ rāvi
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم، صفت ) [عربی، جمع: رُواة]
مختصات ( اِفا. )
آواشناسی rAvi
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد

میانجی.
راوی مستقیم: گزارشگر، گزارشچی.
راوی با واسطه: بازگزارشگر
سخنبر، سخنبردار، سخندار، سخنچی، سخنباز، سخنتاب، سخنگزار، سخننگار، سخنمند، سخنجو، سخنپاس.
رخدادبر، رخدادگزار، رخدادنگار.
...
[مشاهده متن کامل]

پیامگزار، پیامنگار، پیامکش، پیامجو، پیامپاس
آگاهگر ( مخبر )
راوی ای که تنها از ثقات نقل می کند: سخنپاسگزین، فرهیخته گزین.
راوی که غالبا از ثقات نقل می کند و اکثار از ضعفا ندارد: سخنپاسگرا، فرهیخته گرا.

سلیم
راوی: بازگو کننده یک سخن و معمولن به بازگو کنندگان سخنان پیامبران و امامان می گویند.
راو
داستان گو
ماج
مج، داستانسرا، روایتگر، گوینده، محدث، ناقل
واژه شکل عربی دارد. هر چند در برخی موارد واژگان انگلیسی با حروف و معانی یکسان که ریشه در زبان های قدیمی دیگر چون لاتین دارد، موضوع را مبهم می نمایند. با این همه پی بردن به وجه اشتراکات اهمیت کمتری از اصل کلمه ندارد.
...
[مشاهده متن کامل]

راوی/ ravi به لحاظ حروف اصلی و معنی بسیار مشابه است با فعل انگلیسی rave به معنی
to talk or write with extravagant enthusiasm
کلمات" وعده" و "ارث" نیز به شکل های مشابه در زبان انگلیسی و لاتین وجود دارد. جهت توضیحات کامل لطفا به قسمت نظرات در این واژه ها مراجعه فرمایید.
برگرفته از کانال زبانشناسی Originally Same در youtube.

مج
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
هیوالاک، هیوالار ( هیوال از کردی: هه وال= روایت + پسوندهای یاتاکی ( = فاعلی ) «اک، ار» )
سورونار، سوروناک ( سورون از اوستایی: سورون وَنت= روایت + پسوند «اک، ار» )
...
[مشاهده متن کامل]

اَیوچیتو، اَیوچیتاک، اَیوچیتار ( اَیوچیت از سنسکریت: اَیوچیتَ، اَیوچیتیا= روایت + پسوندهای «او، اک، ار» )
آمْنیاک، آمنیار ( آمنیا از سنسکریت: آمنایا= روایت + پسوندهای «اک، ار» )

بپرس