shepherd
راهنمایی غلط
misdirection
راهنمایی مذهبی کردن
shepherd
راهنمایی و فروشندگی کردن
help
راهنمایی کردن
conduct, direct, guide, instruct, lead, show, usher, to guide, to show the way(to)
راهنمایی کردن به درون ساختمان
induct
راهنمایی کردن کشتی در ابراه
pilot