راهاب:آب گذر. آبراهه. نمونه از دکتر شفیعی کدکنی: پشت آن پنجره در ابیانه /زنی استاده ومی خواند راهابِ رهایی را ( هزاره ۶۳ )
راه آب ؛ نهر آب و مجرا و ممر آب و قنوات و آبگذر. ( ناظم الاطباء ) . مجرای آب. ( فرهنگ نظام ) . آبراهه. و رجوع به آب راهه و ترکیبات راه در همین لغت نامه شود: تأتیة؛ راه آب باز کردن. ( منتهی الارب ) . راه آب وادادن. ( تاج المصادر بیهقی ) . مهجل ؛ راه آب. ( منتهی الارب ) .