شاعر، رامشگر، شاعر و آوازخوان، زره اسب
رامشگر، رقاص، گاری تک اسبه، طناب قرقره، بادبان کوچک، یک جور کرجی کوچک، ماشین نم مالی، جرثقیل ابی، درشکه یک اسبه، خیمه شب باز
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی رامشگر از ریشه ی واژه ی رامش فارسی هست
واژه ی رامشگر از ریشه ی واژه ی رامش فارسی هست
به زبان سنگسری
نو کو نوازنده هسته no ko nevazendeh heseteh
نو کو نوازنده هسته no ko nevazendeh heseteh
رامشگر: نوازنده در لری
شعر لری از ایرج رحمانپور : رم رم رامشگرونه سینه برگ و پنجه بارو
( صدای برخورد قطرات باران بر روی صفحه برگ م گویی صدای نواختن ممتو نوازندگان است )
شعر لری از ایرج رحمانپور : رم رم رامشگرونه سینه برگ و پنجه بارو
( صدای برخورد قطرات باران بر روی صفحه برگ م گویی صدای نواختن ممتو نوازندگان است )