رامش

/rAmeS/

    rest
    cheerfulness
    melody
    music
    pleasure

پیشنهاد کاربران

رامش
رامش در پهلوی رامشن ramišn بوده است.
آسودگی، شادابی، آرامش، نشاط، آرامش دهنده
یعنی موسیقی، چنان که نوازندگان را در قدیم رامشگر می گفتند. رامش یعنی موسیقی، نظم، تحت کنترل بودن،
چون موسیقی هم به نظم درآوردن کنترل کردن و نوعی رام کردن اصوات مختلف است.
پس رامش یعنی آرام قابل پیش بینی، تحت کنترل، همان آرام امروزی. و رامشگر یعنی نوازنده.
ینی من
ارامش شادی و عشق ونیکی
ارامش دهنده
رامش : عیش وطرب ، شادی و سرور . دست رامش به من شده ست قوی / کار شادی به من گرفته قوام ( فرخی سیستانی )
رامش : تخلص سید رضا کازرونی شاعر قرن سیزدهم هجری است . اهل روستای بورنجان کازرون بود و در شیراز زندگی می کرد و بیشتر در مدح بزرگان شیراز قصیده می سرود . وی در سال ۱۲۵۰ ه. ق. درگذشت . ( تذکره مرآه الفصاحه )
رامش دوست آرامش

بپرس