steadfast
راسخ
/rAsex/
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
پایدار، سفت، سخت، محکم، ثابت، پا بر جا، استوار، متین، راسخ، مستحکم، پرصلابت
راسخ، در دشواری و سهولت
پیشنهاد کاربران
تراجم کهن :راسخون فی علم
بجا رسیدگان اندر علم ( شنقشی )
دور درشدگان در علم ( میبدی )
به دانش فرو رفتگان ( معزی )
پایداران در دانش ( ماهان )
بیفروشدارن اندر علم ( قدس )
استواران در دانش ( قرآن دهم هجری )
برجایان در دانش ( روض الجنان )
بیخاوران در علم ( عتیق نیشابوری )
بجا رسیدگان اندر علم ( شنقشی )
دور درشدگان در علم ( میبدی )
به دانش فرو رفتگان ( معزی )
پایداران در دانش ( ماهان )
بیفروشدارن اندر علم ( قدس )
استواران در دانش ( قرآن دهم هجری )
برجایان در دانش ( روض الجنان )
بیخاوران در علم ( عتیق نیشابوری )
🇮🇷 همتای پارسی: پابرجا 🇮🇷
استوار. پایدار. سرسخت بودن در کاری
صاحب ثبات ؛ پابرجا.
استوار ، پایدار
راسخ: رخنه کننده ، نافذ
رسوخ: رخنه ، نفوذ
رسوخ: رخنه ، نفوذ
نافذ