bone - on noun
an erection US, 1927
• I swear to Christ, B. , I never got such a terrific bone - on in my life!
Like a fucking rock[. ] — Terry Southern, Blue Movie, p. 206, 1970
راست کردن تیر و نیزه به معنی نشانه گرفتن است
اما راست کردن امور و کار ها و لشکر به معتی مرتب و منظم کردن است
حال با کژ کمان راست کند کار جهان
راستی تیرش کژی کند اندر جگرا
شاکر بخاری
راستیدن.
راستاندن چیزی/کسی.
انعاظ= [ اِ ] ( ع مص ) برخیزانیدن نره. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . به نعوظ داشتن. ( بحر الجواهر ) . نعوظ آوردن. ایستاده کردن نره. تحریک. ( یادداشت مؤلف ) : قوت حیوانی ، آلت شهوانی را قیام و انعاظی بداد. ( سندبادنامه ص 177 ) .
... [مشاهده متن کامل]
- انعاظ کردن ؛ برخیزانیدن نره : و اندر وی [ انار شیرین ] لختی بادناکی است و انعاظ کند. ( ذخیره خوارزمشاهی ) . پیه اسقنقور با بیزرد بسرشند اول شب بنهند انعاظی کند عجب. ( ذخیره خوارزمشاهی ) .
|| سخت آزمند شدن مرد و زن بجماع. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . شبق. ( بحر الجواهر ) . سخت آزمند شدن مرد و زن به آرمیدن با جفت. آرزومند جماع شدن. ( یادداشت مؤلف ) . || باز و فراز کردن ستور ماده فرج را از غایت اشتهای فحل. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) .
راست کردن به معنی مرمت کردن و از نو ساختن ، تمیر کردن.
"و بچند روز پل نبود و مردمان دشوار از این جانب بدان و از آن جانب بدین می آمدند تا آنگاه که باز پل ها راست کردند،
تاریخ بیهقی، دکتر فیاض، ۱۳۸۴، ص۳۴۳.