بناء کردن، ساختمان کردن، افراشتن، بر پا کردن، نصب کردن، راست کردن
unbend(فعل)
رها کردن، باز کردن، شل کردن، راست کردن
straighten(فعل)
درست کردن، مرتب کردن، راست کردن
پیشنهاد کاربران
راست کردن تیر و نیزه به معنی نشانه گرفتن است اما راست کردن امور و کار ها و لشکر به معتی مرتب و منظم کردن است حال با کژ کمان راست کند کار جهان راستی تیرش کژی کند اندر جگرا شاکر بخاری
- انعاظ کردن ؛ برخیزانیدن نره : و اندر وی [ انار شیرین ] لختی بادناکی است و انعاظ کند. ( ذخیره خوارزمشاهی ) . پیه اسقنقور با بیزرد بسرشند اول شب بنهند انعاظی کند عجب. ( ذخیره خوارزمشاهی ) . || سخت آزمند شدن مرد و زن بجماع. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . شبق. ( بحر الجواهر ) . سخت آزمند شدن مرد و زن به آرمیدن با جفت. آرزومند جماع شدن. ( یادداشت مؤلف ) . || باز و فراز کردن ستور ماده فرج را از غایت اشتهای فحل. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) .
راست کردن به معنی مرمت کردن و از نو ساختن ، تمیر کردن. "و بچند روز پل نبود و مردمان دشوار از این جانب بدان و از آن جانب بدین می آمدند تا آنگاه که باز پل ها راست کردند، تاریخ بیهقی، دکتر فیاض، ۱۳۸۴، ص۳۴۳.