راست، بی تزویر، صمیمی، بی پرده، منصفانه، بی ریا، صاف و ساده، قلبی، راستگو
straightforward(صفت)
راست، درست، مستقیم، بی پرده، رک، اسان، سر راست
erect(صفت)
راست، قائم
straight(قید)
راست، مستقیما، یک راست
directly(قید)
راست، بی درنگ، مستقیما، سر راست، یک راست
apeak(قید)
راست، عمودی، قایم، به حالت عمودی
truly(قید)
راست، بدرستی، صادقانه، براستی، بطور قانونی، باشرافت، بخوبی، با حقیقت
baldly(قید)
راست
truthfully(قید)
راست، از روی صدق و صفا
پیشنهاد کاربران
راست ودر وغ بسیاری از تنهایی های تک و خانواده از درست دریافت نکردن واژگان و دریافت و پنداشتهای آنهاست زیرا درست دریافت ننمودند واژه ها به واکنش واکنش نادرخور وناشایست می انجامد و تک و توک را به تبهای در ... [مشاهده متن کامل]
پندار و گفتار و کردار خود وآیینش می گردد. وبد بهرگی نخستین نمودار آن است. زیرا همگان پنداشتهای واژگان را درست یک دست بجا نمی آورند و به دشمنی پنهان و آشکار همگان می انجامد. ورا ه آن درست یابی در واژگان وزبان خود است. و نادریافته گرایی بیماری درونی وبیرونی را در پی دارد که دشمنی با خود و خلق و خداست.
منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود. ... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴ • تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴ • حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است ) • فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵ • غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶ • فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
راست نام یکی از مقام های موسیقی است. در موسیقی قدیم ایران، راست جزو مقام های دوازده گانهٔ اصلی بود و بعد از تحول موسیقی ایران از موسیقی مقامی به موسیقی دستگاهی، راست به عنوان یکی از ریشه های دستگاه راست پنج گاه به جا مانده است، اگر چه فواصل این دستگاه با دستگاه ماهور نزدیکی بیشتری دارد و از فواصل مقام راست متفاوت است. از میان دستگاه های موسیقی ایرانی، دستگاه نوا بیشترین نزدیکی را از نظر فواصل با مقام راست دارد. مقام راست در موسیقی سنتی عربی و ترکی نیز به کار گرفته می شود و در تئوری موسیقی عربی نقشی بنیادی داراست. ... [مشاهده متن کامل]
نام «راست» در خسروانی های دوران ساسانیان دیده نمی شود، و اولین اشاره به آن در متون حدود ۴۰۰ سال پس از ساسانیان، به عنوان یکی از پرده های موسیقی صورت گرفته است. با این حال، در برخی از اشعار نام «راست» همراه با نام نکیسا ( موسیقی دان دورهٔ ساسانی که اختراع هفت خسروانی به او نسبت داده می شود ) یا باربد ( موسیقی دان دورهٔ ساسانی ) آمده است که احتمال این که این مقام ریشه در خسروانی ها داشته باشد را مطرح می کند. به عقیدهٔ فرهاد فخرالدینی، این مقام از آن جهت «راست» نامیده می شده که درجات یا نغمه های آن در دو سیم سازی مانند عود ( که با فاصله چهارم درست کوک می شده ) در یک راستا قرار می گرفته اند، یعنی محل انگشتان دست در پرده های دو سیم متناظر بوده است. مقام دیگری که این خاصیت را داشته مقام عشاق بوده است و از همین رو فخرالدینی معتقد است که نام راست در متون جدید ( و از جمله در طبقه بندی دستگاهی به خصوص در دستگاه راست پنجگاه ) در واقع اشاره به مقام عشاق دارد و نه مقام راست. این نظریات در تئوری موسیقی حال حاضر موسیقی ترکی نیز مطرح شده است ( ر. ک § موسیقی ترکی ) . در تقسیم بندی مقامی موسیقی ایرانی، راست یکی از مقام های دوازده گانه اصلی بود. فواصل مقام راست در متون قدیمی به صورت «ط ج ج ط ج ج ط» آمده است که با نت نویسی ابجد به صورت «ا د و ح یا یج یه یح» نمایش داده می شده است. با تبدیل آن به نت نویسی امروزی، مقام راست از نت سل به شکل زیر به دست می آید: فاصلهٔ بین «لا» تا «سی کرن»، «سی کرن» تا «دو»، «ر» تا «می کرن» و «می کرن» تا«فا» برابر با دوم نیم بزرگ است ( تقریباً سه چهارم پرده ) ، و فاصلهٔ بین دیگر نت ها برابر است با دوم بزرگ ( یک پرده ) . به عبارت دیگر، در هر دو دانگ این مقام، فواصل نت ها به صورت «پرده - سه ربع پرده - سه ربع پرده» است.
راست وپاکش:تنقیح مناط. راست و پاکش را بگو:تنقیح مناط کن.
برای ایست را ایستادن رای پایداری را پایدار ماندن . . . رأی ( عربی ) با "رای" هیچ ارتباطی ندارد! به: را دا رای برای for about . . . رجوع کنید
راست ودرست:حقیقت و واقعیت. راست است او موز رادرسته خورد.
گویا می تواند مخفف ( را است ) هم باشد. ( ( ملک راست رای ) ) یعنی: فرمانروا باید حکم کند.
منبع. فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی این واژه هزار در صد فارسی فقط وفقط بعضی که منبع. درست حسابی دارند می آید درباره واژگان فارسی اگر منبع دارد معتبر نیست می گویند فلان واژه در زبان مال است ولی چیزهای در فارسی است عربی هستند یا ترکی خودشان می دانند منطق شان همین یک مشت آدم غیر منطقی هستند لطفا آبادیس طلب من رو انتشار بدهد کسی این حرف رو می زند مشخص تجزیه طلب است و زد ایرانی و پان است چون پان هاچین آدم های هستند. باز هم می گویم آبادیس خواهشمندم مطلب من انتشار بدهد ... [مشاهده متن کامل]
گرفته شده از کلمه راس ترکی به معنی همسو و در جهت مقابل دید
واژه راست معادل ابجد 661 تعداد حروف 4 تلفظ rāst نقش دستوری صفت ترکیب ( صفت ) [پهلوی: rāst] مختصات ( پَ ) ( اِمر. ) آواشناسی rAst الگوی تکیه S شمارگان هجا 1 منبع واژگان مترادف و متضاد فرهنگ فارسی معین
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال] Rust Rust یک زبان برنامه نویسی چند پارادایم است، شبیه به C .
متضاد دروغ
در پارسی باستان به راست می گفتن ạrta که از واژه ی هندو - ایرانی ( ṛt� ) می آید
جز راست نباید گفت هر راست نشاید گفت #سعدی
Very good
سیخکی
الفی
۱. درست ۲. عینا ۳. دقیقا ۴. مقابل چپ ۵. سخن درست و صحیح ۶. سالم و کامل
راست: دکتر کزازی در مورد واژه ی " راست" می نویسد : ( ( راست را که در پهلوی با همین ریخت کاربرد داشته است می توان با ریخت های همتایش در زبان های دیگر آریانی ( هند و اروپایی ) سنجید . با right در انگلیسی recht در آلمانی raison در فرانسوی razōn در اسپانیایی ) ) ... [مشاهده متن کامل]
( ( سرش راست بر شد ، چو سرو بلند؛ به گفتار ، خوب و خرد کارْبند. ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 196 )
راست : در پهلوی ریختی دیگر از راه می باشد . زیرا راه در پهلوی راس rās تلفظ می شده است بنابراین راست باواژه های راه و رسیدن همریشه می باشد. . ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 170 ) و بعضی گفته اند :راست با کلمه راد ، راک و رُک و تراست انگلیسی ازیک ریشه می باشد.
راست : [ اصطلاحات مجلسی ] این اصطلاح و همچنین اصطلاح های راستروی، جناح راست و دست راستی که در مقابل اصطلاحات چپروی، جناح چپ و دست چپی قرارمی گیرند برای کسانی به کار می رفت که از نهادهای حکومت پادشاهی در مقابل تعارضات انقلاب فرانسه دفاع می کردند. در قرن نوزدهم اصطلاح راست به معنی پذیرش قدرت و مرجعیت یک نهاد به کار برده شد. ... [مشاهده متن کامل]
در حال حاضر به طور کلی جناح راست به افراد و گروه هایی گفته می شود که طرفدار بقای وضع موجود هستند.
سمت راست ، یمین ، متضاد چپ کاربرد در جمله : 👩🏻🚒👩🏻🚒 چپ و راست لشکر بیاراستند / به جنگ اندرون نامور خواستند ( فردوسی )
راست رَشتَ ( اوستایی ) - راست ( پهلوی )
نوشتارى جهت راست وچپ چینى
مستقیم
راست و ریست کردن ( راس و ریس ) = تمام و کامل کردن کار، برطرف کردن مشکلات موجود
راست :در زبان لری بختیاری باتلفظ راس ras راستن*راسن*::در زبان لری بختیاری به معنی راست می گوید. درست Rasten. rasen راسی::راستیrasi راستون::راستان. دوره ای که دروغ نمی گفتند Rastovn
در زبان لری بختیاری به معنی درست کردن. صاف بودن. برپا کردن. بناکردن. ساختن. درست راستی کردی؛؛درستش کردی ایی ستونو راست نی:؛ این ستون صاف نیست دو تو راست کردوم::دو اتاق بنا کردم ایی گپو راسته؛؛این حرف درسته