capricorn
راس السرطان
cancer
راس بام
peak
راس
/ra~s/
فارسی به انگلیسی
راس السرطان
راس بام
مترادف ها
حد، پا، اتمام، سر، عمد، خاتمه، منظور، مقصود، مراد، نوک، طره، راس، پایان، انتها، فرجام، ختم، سرانجام، ختام، عاقبت، آخر، غایت، انقضاء
اوج، قله، راس، منتها درجه
اوج، ذروه، برج، راس، منتهی درجه، قله نوک تیز
اوج، سر، قله، بالا، نوک، تپه، راس، رویه، فرق، روپوش، فرق سر، رو، فرفره، تاپ، کروک، درجه یک فوقانی
سر، عنوان، سالار، نوک، رئیس، سرصفحه، رهبر، متصدی، کله، راس، دماغه، انتها، سار، موی سر، ابتداء
سر، نوک، انعام، بخشش، راس، ضربت اهسته، سرقلم، نک، پول چای، اطلاع منحرمانه، تیزی نوک چیزی
قله، نوک، راس، منتها درجه، ستیغ، حد اکثر، کاکل، کلاه نوک تیز
فرمانده، راهنما، سالار، رئیس، رهبر، پیشوا، راس، سرور، قائد، سر دسته، سر کرده، سرمقاله، پیشقدم
سر، قله، نوک، تارک، راس، فرق، فرق سر، سمت الراس
کلاهک، کلاه، سر پوش، راس، سر بطری یا قوطی
نوک، راس، راس قسمت فوقانی بطن چهارم
پیشنهاد کاربران
تارک. . .
کله. . .
صدر. . .
بالا. . .
کله. . .
صدر. . .
بالا. . .
raas//به زبان مازنی - راس = مستقیم - دقیق - درست صحیح -
یک اصطلاح مازنی درخصوص راس = برای طول و متراژ به کار می رود - از اینجه تا راس. . . .
یک اصطلاح مازنی درخصوص راس = برای طول و متراژ به کار می رود - از اینجه تا راس. . . .
تارَک
بالا سر یا بالاسره
یعنی سر
در روضه ی امام حسین میگویند رأس تو میرومد بالای نیزه ها
در روضه ی امام حسین میگویند رأس تو میرومد بالای نیزه ها
سر، کله، انتها، قله، نوک، بالا، فوق تا، عدد، واحد، بزرگ، رئیس، مهتر
در ریاضی: ابتدا، سر
این واژه از پارسی درون عربی شده
سر=رَس=راس
واژگونی واژه
سر=رَس=راس
واژگونی واژه