راحتی

/rAhati/

    comfort
    convenience
    coziness
    ease
    easiness
    slip-on
    easy
    homeliness
    homeyness

فارسی به انگلیسی

راحتی اور
comforter

راحتی خیال
peace, rest

راحتی دادن به
comfort

راحتی راحت
rest, ease

راحتی و تجمل
bed of roses

مترادف ها

relief (اسم)
کمک، تسکین، ترمیم، جبران، اعانه، برجستگی، بر جسته کاری، اسودگی، راحتی، جانشین، رسایی، ازادی، فراغت، حجاری برجسته، گره گشایی، اسایش خاطر، تشفی، خط بر جسته، رفع نگرانی

easement (اسم)
اسایش، راحتی، راحت شدن از درد، حق ارتفاقی

convenience (اسم)
اسودگی، راحتی، تسهیلات

پیشنهاد کاربران

سلام ، اصطلاح ادبی به راحتی کار چه مترادف های دیگری نیز دارد؟
گاهی اوقات و در برخی گویش ها و لهجه ها به راحت الحلقوم هم راحتی گفته میشود ، یک نوع خوراکی شیرین
راحتی : که شخص در آن احساس آسودگی کند: کفش راحتی ( دمپایی ) ، صندلی راحتی ( صندلی دسته دار ، مبل ) نیمکت راحتی : کاناپه ) ) ( ادبیات عامیانه ابوالحسن نجفی )
راحتی به ترکی ===قولای
یعنی ساده و سادگی در ترکی ===قولای لیق ( کُلای لیک )
آرامش، آرمیدگی، آسایش، آسودگی، خاطرجمعی، رفاه

بپرس