رابط

/rAbet/

    adapter
    adaptor
    bridge
    connection
    go-between
    intermediary
    copulative
    communicating

فارسی به انگلیسی

رابط میان شرکت ها و غیره و نمایندگان کنگره
lobbyist

مترادف ها

connector (اسم)
اتصال، بست، رابط، متصل کننده

go-between (اسم)
میانجی، دلال محبت، دلال، رابط، واسطه

liaison (اسم)
بستگی، رابطه، ارتباط، رابط، رابطه نامشروع

connective (صفت)
پیوندی، رابط، متصل کننده

copulative (صفت)
رابط، وابسته به جفتگیری، ربطی

پیشنهاد کاربران

واژه رابط
معادل ابجد 212
تعداد حروف 4
تلفظ rābet
نقش دستوری اسم
ترکیب ( صفت ) [عربی]
مختصات ( بِ ) [ ع . ] ( اِفا. )
آواشناسی rAbet
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی عمید
واژگان مترادف و متضاد
میاندار، میانجی
دو نفر یا دو چیز را بهم ارتباط و نسبت و پیوند می دهد.
این واژه عربی و اسم فاعل ربط است و پارسی آن اینهاست:
آپْتاک ( آپت = ربط از سنسکریت: آپتی + پسوند فاعلی اک )
سَمپاک ( سمپ = ربط از سنسکریت: سَمپَریوج + پسوند اک )

بپرس