ذوق

/zowq/

    intellectual taste
    elegance
    verve
    literary talent
    delight
    birth
    flair
    gift
    imagination
    joy

فارسی به انگلیسی

ذوق زده
overwhelmed with joy, cock-a-hoop

ذوق زده شدن
flip

ذوق زده کردن
thrill

ذوق هنری
virtuosity

ذوق و علاقه
gusto

ذوق کردن
crow, rejoice

مترادف ها

taste (اسم)
سررشته، مزمزه، طعم، مزه، ذوق، سلیقه، چشایی، طعم و مزه چشی، چشاپی

verve (اسم)
زنده دلی، استعداد، حرارت، سبک روحی، ذوق

liking (اسم)
میل، تمایل، مهر، حساسیت، ذوق، شهوت و میل

penchant (اسم)
میل، علاقه، ذوق، میل وافر، امادگی، میل شدید

relish (اسم)
میل، اشتها، خوش مزگی، چاشنی، طعم، مزه، خوش طعمی، ذوق، رغبت، مقدار کم، ذائقه

zeal (اسم)
شوق، غیرت، حرارت، گرمی، تعصب، ذوق، جانفشانی، حمیت

gusto (اسم)
لذت، درک، احساس، طعم، مزه، ذوق

goo (اسم)
چسبناک، ماده چسبنده و لزج، بوی نامطبوع، مزه و طعم تند، ذوق، رغبت

vertu (اسم)
ذوق، عشق و هنر، اثر هنری

virtu (اسم)
ذوق، عشق و هنر، اثر هنری

پیشنهاد کاربران

سلیم
ذوق: شادمانی
واژه ذوق
معادل ابجد 806
تعداد حروف 3
تلفظ zo[w]q
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی: ذَوق، جمع: اَذواق]
آواشناسی zowq
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع واژگان مترادف و متضاد
کلمه ( ذوق ) به معنای آن است که چیزی را برای اینکه بفهمی چه طعمی دارد در دهان بگذاری . ( ترجمه المیزان )
خوشحالی
واژه ذوق یا زوق واژه ای پارسی هست و از واژه پهلوی ابرزوگ به چم آرزو و شیفتگی میباشد ک در گذار زمان به زوق یا همان ذوق گردانیده شده است.
وجد
استعداد
قریحه، استعداد، سلیقه، حال و هوا، شور و شوق
خوشی، فرخوشی، فراخوشی، شادنهاد، نیک نهاد و شور.
میل و شوق و علاقه
نشاط
خوشی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس