ذهنی

/zehni/

    conceptual
    heuristic
    ideal
    mental
    notional
    subjective

فارسی به انگلیسی

ذهنی سازی
conceptualization

ذهنی کردن
conceptualize, to fix in the mind

مترادف ها

intrinsic (صفت)
شایسته، اصلی، حقیقی، ذاتی، باطنی، طبیعی، روحی، ذهنی

intellectual (صفت)
روشن فکر، فکری، دارای افکار بلند، عقلانی، ذهنی، خردمند

noetic (صفت)
ادراکی، ذهنی، هوشی، معرفتی

psychic (صفت)
روانی، واسطه، معنوی، روحی، ذهنی

subjective (صفت)
درونی، خصوصی، ذهنی، فاعلی، وابسته به طرز تفکر شخص

پیشنهاد کاربران

وارُمیگ
پندارگرایی / پندارگرایانه ( در برخی باره ها همراه با کارواژه ی بودن )
نمونه:
کوشش وی در کشاندن روسیه به هموندی در �باهماد اروپای یگانه� را با همه ی پندارگراییِ ( ذهنیگری یا ذهنی بودن ) نهفته در آن . . .
برگرفته از یادداشتی در دست کار
subjective
cognitive
شناختی
ذهنی
cognitive performance
عملکرد ذهنی
در ذهن تصور میشود، تخیلات، مربوط به ذهن است. متضاد عینی است

بپرس