ذلیل

/zalil/

    abject
    contemptible
    weak
    weak(ened)
    affected

فارسی به انگلیسی

ذلیل کردن
prostrate, to humiliate, to weaken or overthrow

پیشنهاد کاربران

خدمتگزار،
قفاخوار. [ ق َ خوا / خا ] ( نف مرکب ) آنکه همه کس او را قفا زند. ذلیل . خوار. زبون .
کوچک و بی ارزش و غیرقابل اعتنا
زبون. . . . خوار. . . . پست. . . .
دنی ، دون ، پست ، خوار
خوار
دنی
پست

بپرس