خسته شدن_ناتوان شدن در اثر کار زیاد_ رمقی نداشتن
مدفوع پرنده یا حیوان
ذلّه شدن : خسته شدن
ذله zelleh، خسته شدن وبه جزع در اومدن ، شدم ذله ز دست کام ناکام ، شده کیسه تهی خالی شده جام، نگاهی کردم از حسرت به اخبار ، ظریفی کو کند امضای بر جام
در لهجه دری کسی که از کار زیاد خسته شده باشد، میگه ذله شدم